جدول جو
جدول جو

معنی مصدقه - جستجوی لغت در جدول جو

مصدقه
مونث مصدق، جمع مصدقات مونث مصدق، جمع مصدقات
تصویری از مصدقه
تصویر مصدقه
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از مصادقه
تصویر مصادقه
با کسی دوستی کردن، از روی اخلاص با کسی دوست شدن
فرهنگ فارسی عمید
مصادقه و مصادقت در فارسی: رو راستی همدوستی دوستی کردن با یکدیگر، دوستی وداد
فرهنگ لغت هوشیار
مصدوقه در فارسی مونث مصدوق: راست در آمده، راستگوی، گواه راست مونث مصدوق، صدق راستی و، مصداق: و در شان گرجیان غافل که جز گران خوابی از بخت بهره ای نداشتند مصدوقه کریمه افامن اهل القری ان یاتیهم باسنا بیاتا بظهور پیوست
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مصدغه
تصویر مصدغه
پشتی ناز بالش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مصدوقه
تصویر مصدوقه
صدق، راستی، مصداق
فرهنگ فارسی عمید
آنچه بدرویش دهند در راه خدایتعالی، آنچه در راه خدا به بینوایان بدهند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مصدق
تصویر مصدق
تصدیق کننده، باور کننده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مصدق
تصویر مصدق
تصدیق شده، گواهی شده، باور کرده شده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از صدقه
تصویر صدقه
آنچه در راه خدا به بینوایان می دهند به جهت ثواب، چیزی که کسی برای سلامت خود و دفع بلا به مردم فقیر و مستحق می دهد، صدقۀ سر، صدقه سری
فرهنگ فارسی عمید
مدقه در فارسی دسته هاون، مادگی گیاه، کدنک کوتنگ چوبی که بدان گازران جامه را کوبند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مصدق
تصویر مصدق
باور کننده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صدقه
تصویر صدقه
((صَ دَ قِ))
آن چه از مال که برای رضای خدا به بینوایان دهند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مصدق
تصویر مصدق
((مُ صَ دَّ))
شخصی که گفتار او را راست دانند، تصدیق شده، گواهی شده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مصدق
تصویر مصدق
((مُ صَ دِّ))
کسی که شخصی یا شیئی را تصدیق کند، راستگو دارنده، مقابل مکذب، آن چه که موجب تصدیق گردد، مؤید، باور کننده، مقوم، ارزیاب، جمع مصدقین
فرهنگ فارسی معین