جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با مصدوقه

مصدوقه

مصدوقه
مصدوقه در فارسی مونث مصدوق: راست در آمده، راستگوی، گواه راست مونث مصدوق، صدق راستی و، مصداق: و در شان گرجیان غافل که جز گران خوابی از بخت بهره ای نداشتند مصدوقه کریمه افامن اهل القری ان یاتیهم باسنا بیاتا بظهور پیوست
فرهنگ لغت هوشیار

مصلوقه

مصلوقه
تأنیث مصلوق. (یادداشت مؤلف). آب دیرماندۀ پاسپرکردۀ ستوران. (منتهی الارب). صلاقه. و رجوع به مصلوق شود
لغت نامه دهخدا

مصدوق

مصدوق
تصدیق کرده شده و راست. (ناظم الاطباء) ، راست گفته شده. سخن که به راستی گفته شده است، موافق وعده بجا آورده شده
لغت نامه دهخدا