جدول جو
جدول جو

معنی مصادقه

مصادقه
با کسی دوستی کردن، از روی اخلاص با کسی دوست شدن
تصویری از مصادقه
تصویر مصادقه
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با مصادقه

مصادقه

مصادقه
مصادقه و مصادقت در فارسی: رو راستی همدوستی دوستی کردن با یکدیگر، دوستی وداد
فرهنگ لغت هوشیار

مصادقه

مصادقه
مصادقت. مصادقه. رجوع به مصادقه شود، دوستی. وداد
لغت نامه دهخدا

مصادقه

مصادقه
راست گویی کردن با کسی. (ناظم الاطباء) ، همدیگر دوستی کردن. (منتهی الارب) (آنندراج). با یکدیگر دوستی داشتن. (تاج المصادر بیهقی) (المصادر زوزنی). مخادنه. (تاج المصادر) ، به راستی دوستی کردن با کسی. (ناظم الاطباء). صداق. (آنندراج)
لغت نامه دهخدا

مصادره

مصادره
مال کسی را به زور ضبط کردن، جریمه و تاوان گرفتن، بازگیری، بازخواست
مصادره
فرهنگ فارسی عمید

مصادمه

مصادمه
مصادمه و مصادمت در فارسی: به هم زدن به همم خوردن کوست همکوبش هماسیبی با یکدیگر برخورد کردن بهم صدمه زدن، برخورد تصادم، جمع مصادمات
فرهنگ لغت هوشیار

مصادقت

مصادقت
مصادقه: ایلگ خان از سلجوقیان خایف شده بود پیش محمود بحکم مصاهرت و مصادقت که از جانبین سلسله وداد و اتحاد منعقد بود کسی فرستاد
فرهنگ لغت هوشیار