جدول جو
جدول جو

معنی مصالیان - جستجوی لغت در جدول جو

مصالیان
(مِ)
از فرقه های نصاری. این فرقه روحانیان جهانگرد دریوزه گر بودند و نوعی درویش عیسوی شمرده می شدند و فساد اخلاق بسیار در زیر پردۀ زهد ظاهری نهان داشتند و به حکم سمت و شغلی که داشتند داخل خانه عیسویان می شدند و مرتکب فحشا و منکر می گشتند. این فرقه به روزگار خسروپرویز در ایران از فرقی شمرده می شدند که قابل تعقیب و زجر بودند. (از ترجمه ایران در زمان ساسانیان چ 2 ص 511 و چ 1 ص 347)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ماریان
تصویر ماریان
(دخترانه)
انگلیسی از عبری، مریم
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از سالیان
تصویر سالیان
سالها، جمع واژۀ سال برای مثال چنان زی کزآن زیستن سالیان / تو را سود و کس را نباشد زیان (نظامی۵ - ۷۸۰)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مالیدن
تصویر مالیدن
دست روی چیزی کشیدن، مشت و مال دادن، افزودن و آغشتن چیزی به جایی، با دست چیزی را فشار دادن، کنایه از تنبیه کردن، کنایه از ملامت و سرزنش کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مادیان
تصویر مادیان
اسب ماده
فرهنگ فارسی عمید
خانواده ای از پرندگان مانند مرغ خانگی و بوقلمون که بال های کوچکی دارند و مسافت کمی را می توانند پرواز کنند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مالیات
تصویر مالیات
پولی که دولت از اشخاص و مؤسسات می گیرد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از موالیان
تصویر موالیان
گوشه ای در دستگاه همایون
فرهنگ فارسی عمید
(مَ)
نام خاندانی از قوم یهود که اسم حقیقی آنها حسمونیان بود از حسمون که پدر جد ’متاتیاس’ و از پسران ’یهویاریب’ است و یهودبن متاتیاس به مکابیوس ملقب شد و از آن پس این نام بر همه آن خاندان اطلاق گردید و بالاخره همه طایفه را که در تحت ظلم سلوکیان پیدا شدند مکابیان گفتند. بعضی را گمان چنان کند که معنی این اسم محل زدن می باشد و دیگران معنی آن راخاموش کننده و سایرین خراب دانسته اند. هنگامی که مأمورانی از جانب ’آنتیوخوس اپیفانیس’ پادشاه سلوکی به ’مودن’ آمدند و قوم را به تقدیم قربانیهای بت ترغیب نمودند ’متاتیاس’ که کاهن فرقۀ ’یهویاریب’ بود قیام نمود و مأموران را مقتول ساخت و با پسرش در سال 168 قبل از مسیح به کوهستان گریخت و در آن جا جمعی از اهل خانواده و هموطنانش به وی پیوستند و سر به عصیان برداشتند. متاتیاس در سال 166 قبل از میلاد درگذشت و یهودا به جانشینی او برگزیده شد. یهودا پس ازآنکه در ’عمواس’ بر دشمنان خود پیروز شد اورشلیم را فتح کرد و هیکل را پاک ساخت و در سال 161 قبل از میلاد بر سلوکیه چیره شد و بدینسان یهود استقلال خود را بازیافتند. اما یهودا در جنگ کشته شد. پس از وی ’یوناتان’ برادرش جنگ را تجدید کرد و در سال 135 قبل از میلاد درگذشت. ’یوحناهرکانس’ پسر ’شمعون’ مبادی سیاسی خاندان مکابیه را تغییرداد و با ’صدوقیان’ همدست گشت. آخرین فرمانروا از این خاندان ’ارستبولس’ پسر ’هرکانس انتیگونیس’ است که در سال 40- 37 قبل از میلاد به جای پدر نشست و پس از وی ملک و سلطنت از حسمونیان به هیرودیس منتقل شد. اسفار مکابیان پنج است که شامل تاریخ استقلال یهود و تأسیس سلسلۀ مکابیان است. اسفار مزبور را ’اپوکریفا’ یا اسفار مجعول گویند و مجمع ’ترنت’ رومانی دو سفر اول را در ضمن کتب قانونی مقدسه قبول کرده اند اما سفر پنجم جز در ترجمه قدیم عربی یافته نمی شود. (از قاموس کتاب مقدس). با آنکه یهودیان سوریه در زیر فرمان سلاطین سلوکی این سرزمین بودند تا زمان سلطنت آنتیوخوس اپیفانس (164- 175 قبل از میلاد) به قوانین و شریعت خود عمل می کردند و دولت در کارهای ایشان دخالتی نداشت ولی این پادشاه کوشید که آنان را به رنگ یونانی درآورد و عبادت خدایان یونانی را در اورشلیم مستقر سازد. این کار سبب طغیان گروهی از یهودیان به نام مکابیان شد وآنتیوخوس نتوانست آتش این طغیان را فرونشاند. (از انتقال علوم یونانی به عالم اسلامی ترجمه احمد آرام). و رجوع به همین مأخذ و قاموس کتاب مقدس و تاریخ ادیان تألیف علی اصغر حکمت صص 142- 148 و لاروس شود
لغت نامه دهخدا
(اَ)
جمع واژۀ اصلی. مردمان شریف پاک نژاد. (ناظم الاطباء) ، کف برآمدن بر شدق کسی. (از قطر المحیط) (از اقرب الموارد) ، اصماغ درخت، برآمدن صمغ از آن. (از منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط) ، صاحب صمغ گردیدن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) ، شیر تازه و خوب دادن گوسپند. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). اصماغ شاه، تازه بودن شیر آن، و آن نخستین شیریست که از آن دوشیده میشود. (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط)
لغت نامه دهخدا
دهی است جزء دهستان برغان بخش کرج شهرستان تهران. در 34هزارگزی شمال باختری کرج و 17هزارگزی راه شوسۀکرج به قزوین واقع است. کوهستانی و سردسیر است و 514 تن سکنه دارد و آب آن از رود خانه برغان و محصول آن غله و میوه و عسل و لبنیات است. شغل اهالی آنجا گله داری است. راه مالرو دارد و از راه کردان و علاقبند میتوان ماشین برد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا
میکائیلیان، آل میکال، و رجوع به میکائیلیان و آل میکال و لباب الانساب و تاریخ بیهقی چ ادیب ص 36 و 37 شود
لغت نامه دهخدا
(مُ)
تثنیۀ مساوی (در حالت رفعی). مساویین. رجوع به مساوی شود، در اصطلاح منطق، دو کلی بوند که از لحاظ مصداق یکی باشند و هر یک بر مصادیق دیگری به طور کلی صادق باشد. (از فرهنگ علوم عقلی)
لغت نامه دهخدا
نام قصبۀ مرکز قضائی در هندوستان، در ایالت روال پنییری از خطۀ پنجاب، (قاموس الاعلام ترکی)
نام قضائی در هندوستان ولایت پنییری از خطۀ پنجاب، (قاموس الاعلام ترکی)
لغت نامه دهخدا
(مَ)
مارسی. ابن البیطار این کلمه را دو بار در ذیل شرح کلمه سسالی آورده است و لکلرک آن را ترجمه کرده است. (ترجمه ابن البیطار ص 57) (از یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(مُ تَ)
تثنیۀ متتالی. دو متتالی. و رجوع به مادۀ قبل شود، (اصطلاح منطق)... متتالیان دو امری باشند که میان اول و ثانی ایشان چیزی از ایشان نباشد خواه متفق باشند در تمام نوع چون خانه و خانه، خواه مختلف چون صفی از حجر و شجر. (فرهنگ لغات و اصطلاحات فلسفی سیدجعفر سجادی صص 285-286). و رجوع به درهالتاج ج 3 از فن دوم ص 96 شود
لغت نامه دهخدا
(لَ)
و آن را زالق، جالق، صالق، جالقان نیز ضبط کرده اند و رجوع به فهرست تاریخ سیستان شود. یاقوت گوید: صالقان به فتح لام ازقرای بلخ است و از اصطخری آرد که آن شهرکی است نزدیک بست و در آن میوه ها و خرمابنها و کشت زارها باشد و بیشتر مردم آن جولاهه و آب آن از نهر است. و سمعانی صالقان را به سکون لام ضبط کرده و در منتهی الارب به کسرلام آمده است و رجوع به جالق و جالقان و ژالق شود
لغت نامه دهخدا
(تِ)
قومی که پسر پادشاه آن، ارشک بزرگ، بر آن تیوخوس شورید و پارتها را از قید حکومت مقدونیها خلاص کرد. رجوع به ایران باستان ج 3 ص 2595 و 2597 شود
لغت نامه دهخدا
(قَصْ صا)
فرقه ای هستند از صوفیه، و آنان را ملامتیان یا حمدونیان نیز خوانند. این فرقه بر طریقت ابوصالح حمدون بن احمد بن عماره قصار هستند. (کشف المحجوب هجویری ص 228). رجوع به قصار (حمدون...) شود
لغت نامه دهخدا
ترانه بندگان نوعی شعر و ترانه عربی که موالی (بندگان) برای خداوندان خود میخوانده و در ترجیع آن کلمه} یا موالیا {را تکرار میکرده اند
فرهنگ لغت هوشیار
رمن پارسی از موالی تازی بندگان، نام گوشه ای در دستگاه همایون جمع موالی بسیاق فارسی: مولی ها بندگان، گوشه ایست از دستگاه همایون
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متالهان
تصویر متالهان
جمع متاله، خدا شناسان
فرهنگ لغت هوشیار
جمع متتالی، در پی آیندان دو در پی آیند تثنیه متتالی. دو متتالی، دو امری باشند که میان اول و ثانی ایشان چیزی از ایشان نباشد خواه متفق باشند در تمام نوع چون خانه و خانه و خواه مختلف چون صفی از حجر و شجر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متالین
تصویر متالین
فرانسوی آسنی توپالی رنگ آسنی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ماکیان
تصویر ماکیان
مرغ خانگی، جفت خروس
فرهنگ لغت هوشیار
از ریشه پارسی ماتکیان ماتک گروان اسب ماده: قریب به ده هزار اسب بدوی تازی نژاد ابقر و مادیان خرد و بزرگ کردند
فرهنگ لغت هوشیار
باج و خراج، سهمی است که بموجب اصل تعاون و بر وفق مقررات هر یک از سکنه کشور موظف است که از ثروت و در آمد خود بمنظور تامین هزینه های عمومی و حفظ منافع اقتصادی یا سیاسی یا اجتماعی کشور بقدر قدرت و توانائی خود بدولت بدهد
فرهنگ لغت هوشیار
لمس کردن و دست یا افزار بر چیزی کشیدن، چیزی را در دست مکرر فشار دادن، ساییدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مالیدن
تصویر مالیدن
((دَ))
تماس و ساییده شدن دو چیز، تنبیه کردن، از بین رفتن، نیست شدن، نابود کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ماکیان
تصویر ماکیان
مرغ خانگی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مادیان
تصویر مادیان
اسب ماده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مالیات
تصویر مالیات
پولی که دولت برای کارهای عمومی و اداره کشور از مردم می گیرد، تاکس، باج، خراج
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مالیات
تصویر مالیات
باج، پاژ
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ماکیان
تصویر ماکیان
طیور
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از متولیان
تصویر متولیان
دست اندرکاران، سرپرستان، کارگزاران
فرهنگ واژه فارسی سره