مشیمه در فارسی یارک یوگان پرده زهدان بچه دان آون پرده ای که بچه تا هنگامی که در شکم مادر است در آن قرار دارد. این پرده بهنگام تولد کودک باوی بیرون آید بچه دان، جمع مشائم (مشایم)، یا مشیمه دنیا. آسمان، آفتاب. یا مشیمه شب. شب که مانند زنی آبستن است: برشکافد صبا مشیمه شب طفل خونین بخاور اندازد. (خاقانی)
مشیمه در فارسی یارک یوگان پرده زهدان بچه دان آون پرده ای که بچه تا هنگامی که در شکم مادر است در آن قرار دارد. این پرده بهنگام تولد کودک باوی بیرون آید بچه دان، جمع مشائم (مشایم)، یا مشیمه دنیا. آسمان، آفتاب. یا مشیمه شب. شب که مانند زنی آبستن است: برشکافد صبا مشیمه شب طفل خونین بخاور اندازد. (خاقانی)
خوردنی، خوانی که برآن طعام باشد، یا مائده خرگهی. نعیم بهشتی نعیم آسمانی. یا مائده مسیح. روایت کنند که تا مدتی هر روز بوسیله ابر خوانی برعیسی ع نازل میشد و درآن ماهیی بود بریان بی خار که روغن ازو می چکید. نزدیک سر آن نمک و متصل به دم آن سرکه و بر حوالی خوان انواع تره ها چیده بود و پنج گرده نان بر یکی روغن زیتون بردیگری عسل برسوم روغن زرد برچهارم پنیر و بر پنجم قدید (گوشت بریان) بود
خوردنی، خوانی که برآن طعام باشد، یا مائده خرگهی. نعیم بهشتی نعیم آسمانی. یا مائده مسیح. روایت کنند که تا مدتی هر روز بوسیله ابر خوانی برعیسی ع نازل میشد و درآن ماهیی بود بریان بی خار که روغن ازو می چکید. نزدیک سر آن نمک و متصل به دم آن سرکه و بر حوالی خوان انواع تره ها چیده بود و پنج گرده نان بر یکی روغن زیتون بردیگری عسل برسوم روغن زرد برچهارم پنیر و بر پنجم قدید (گوشت بریان) بود
امتداد داده، ممتد، به سوی خود آورده، جذب کرده، مجذوب، تحمل کرده، برده، حمل کرده، حرکت داده، رسم کرده، خط کشیده، نقاشی کرده، سنجیده، نوشیده، برآورده، ریخته در ظرف (غذا
امتداد داده، ممتد، به سوی خود آورده، جذب کرده، مجذوب، تحمل کرده، برده، حمل کرده، حرکت داده، رسم کرده، خط کشیده، نقاشی کرده، سنجیده، نوشیده، برآورده، ریخته در ظرف (غذا