جدول جو
جدول جو

معنی مشکوک - جستجوی لغت در جدول جو

مشکوک
گمان انگیز، گمانیک، بدگمان
تصویری از مشکوک
تصویر مشکوک
فرهنگ واژه فارسی سره
مشکوک
آنکه یا آنچه در مورد آن به گمان بیفتند، مبهم، چیزی که دربارۀ آن شک پیدا شده، آنچه مورد شک باشد
تصویری از مشکوک
تصویر مشکوک
فرهنگ فارسی عمید
مشکوک
گمان کرده شده در کار، مبهم گمانیک ورو مند شک انگیز چیزی که درباره آن شک کنند گمان کرده شده. توضیح چون لفظ شک مصدر لازم است باید اسم مفعولش با حرف جر (مشکوک فیه) آید اماد در فارسی بدون حرف جرهم استعمال شود. توضیح 2 در تداول فارسی گاه بخطا بجای شاک استعمال گردد: من باین مرد مشکوکم
فرهنگ لغت هوشیار
مشکوک
((مَ))
آنچه مورد شک باشد، نامعلوم
تصویری از مشکوک
تصویر مشکوک
فرهنگ فارسی معین
مشکوک
Dubious, Fishy, Dubiously, Questionable, Sketchy, Suspected, Suspicious
تصویری از مشکوک
تصویر مشکوک
دیکشنری فارسی به انگلیسی
مشکوک
duvidoso, de maneira duvidosa, suspeito, questionável
دیکشنری فارسی به پرتغالی
مشکوک
zweifelhaft, verdächtig, fragwürdig, zwielichtig
دیکشنری فارسی به آلمانی
مشکوک
wątpliwy, wątpliwie, podejrzany
دیکشنری فارسی به لهستانی
مشکوک
сомнительный , сомнительно , подозрительный , подозрительный
دیکشنری فارسی به روسی
مشکوک
сумнівний , сумнівно , підозрілий
دیکشنری فارسی به اوکراینی
مشکوک
twijfelachtig, dubieus, verdacht
دیکشنری فارسی به هلندی
مشکوک
dudoso, de manera dudosa, sospechoso, cuestionable
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
مشکوک
douteux, de manière douteuse, louche, suspect
دیکشنری فارسی به فرانسوی
مشکوک
dubbio, in modo dubbioso, sospetto, discutibile
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
مشکوک
संदिग्ध , संदिग्ध रूप से
دیکشنری فارسی به هندی
مشکوک
meragukan, dengan meragukan, mencurigakan, dicurigai
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
مشکوک
şüpheli, şüpheli bir şekilde
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
مشکوک
의심스러운 , 의심스럽게 , 수상한 , 의심스러운
دیکشنری فارسی به کره ای
مشکوک
מְסוֹפֵק , בצורה מסופקת , חשוד , חשוד
دیکشنری فارسی به عبری
مشکوک
可疑的 , 可疑地 , 可疑的
دیکشنری فارسی به چینی
مشکوک
疑わしい , 疑わしく , 疑わしい , 不確かな
دیکشنری فارسی به ژاپنی
مشکوک
shaka, kwa shaka, ya kutiliwa shaka, mashaka, wasiwasi
دیکشنری فارسی به سواحیلی
مشکوک
สงสัย , อย่างสงสัย , น่าสงสัย , น่าสงสัย , สงสัย , น่าสงสัย
دیکشنری فارسی به تایلندی
مشکوک
সন্দেহজনক , সন্দেহজনকভাবে , সন্দেহজনক , সন্দেহজনক , সন্দেহজনক
دیکشنری فارسی به بنگالی
مشکوک
مشكوكٌ , بشكلٍ مشتبهٍ , مريبٌ , مشبوهٌ , غامضٌ
دیکشنری فارسی به عربی
مشکوک
مشکوک , مشکوک طور پر , مشکوک
دیکشنری فارسی به اردو

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

مشکوکه در فارسی مونث مشکوک بنگرید به مشکوک مونث مشکوک، جمع مشکوکات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مشکنک
تصویر مشکنک
(دخترانه)
از شخصیتهای شاهنامه، نام یکی از زنان شاعر بهرام گور پادشاه ساسانی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از محکوک
تصویر محکوک
حک شده، خراشیده، تراشیده شده، ساییده شده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مشکور
تصویر مشکور
مورد شکر و سپاسگزاری قرارگرفته، پسندیده و ستوده شده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مشتوک
تصویر مشتوک
لولۀ کاغذی ضخیم که ته سیگار گذاشته می شود، نی سیگار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مسکوک
تصویر مسکوک
ویژگی فلزی که مانند سکه ضرب شده است مثلاً طلای مسکوک، سکه
فرهنگ فارسی عمید
ساییده، خراشیده، خاریده سوده ساییده، خراشیده خاریده، نگینی که بر روی آن کنده باشند
فرهنگ لغت هوشیار
لوله ضخیم کاغذ که ته سیگار گذاشته می شود دود کاه لوله ای مقوا که در ته سیگار نصب شود، استوانه ای چوبی و غیره که داخل آن مجوف است و سیگار را در دهانه گشاد آن نصب کنند و دهانه کوچک را میان لبها گذارند و سیگار را دودکنند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مسکوک
تصویر مسکوک
سکه زده شده پرشیان سکه زده، جمع مسکوکات
فرهنگ لغت هوشیار