پرنده ای است کوچک شبیه کبک و او پیوسته در کنارهای آب نشیند. (برهان) (ناظم الاطباء). مرغی است کوچک که در کنار آبها نشیند. (انجمن آرا) (آنندراج). جانوری است کوچک جثه که شبیه بود به کبک و بیشتردر کنارهای آب نشیند. (فرهنگ جهانگیری) (الفاظالادویه) ، گَوی عمیق را نیز گویند که در زمین افتد. (برهان). گودال عمیق و ژرف. (ناظم الاطباء)
گمان کرده شده در کار، مبهم گمانیک ورو مند شک انگیز چیزی که درباره آن شک کنند گمان کرده شده. توضیح چون لفظ شک مصدر لازم است باید اسم مفعولش با حرف جر (مشکوک فیه) آید اماد در فارسی بدون حرف جرهم استعمال شود. توضیح 2 در تداول فارسی گاه بخطا بجای شاک استعمال گردد: من باین مرد مشکوکم