جدول جو
جدول جو

معنی مشکوک

مشکوک
สงสัย , อย่างสงสัย , น่าสงสัย , น่าสงสัย , สงสัย , น่าสงสัย
تصویری از مشکوک
تصویر مشکوک
دیکشنری فارسی به تایلندی

واژه‌های مرتبط با مشکوک

مشکوک

مشکوک
آنکه یا آنچه در مورد آن به گمان بیفتند، مبهم، چیزی که دربارۀ آن شک پیدا شده، آنچه مورد شک باشد
مشکوک
فرهنگ فارسی عمید

مشکوک

مشکوک
گمان کرده شده در کار، مبهم گمانیک ورو مند شک انگیز چیزی که درباره آن شک کنند گمان کرده شده. توضیح چون لفظ شک مصدر لازم است باید اسم مفعولش با حرف جر (مشکوک فیه) آید اماد در فارسی بدون حرف جرهم استعمال شود. توضیح 2 در تداول فارسی گاه بخطا بجای شاک استعمال گردد: من باین مرد مشکوکم
فرهنگ لغت هوشیار