مرد رسا و آزموده کار و دامن بر میان زننده برای دویدن. (آنندراج) (غیاث). مرد رسای آزموده کار. (منتهی الارب). مرد رسای آزموده کار و مجرب. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). دامن برزده. شکرده. ساخته. مهیا. آماده. مصمم. (یادداشت مؤلف) : برفت از پیشم و پیش من آورد بیابان بر، ره انجامی مشمر. لبیبی
مرد رسا و آزموده کار و دامن بر میان زننده برای دویدن. (آنندراج) (غیاث). مرد رسای آزموده کار. (منتهی الارب). مرد رسای آزموده کار و مجرب. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). دامن برزده. شکرده. ساخته. مهیا. آماده. مصمم. (یادداشت مؤلف) : برفت از پیشم و پیش من آورد بیابان بر، ره انجامی مشمر. لبیبی
اسب تیزرفتار مستعد دویدن. (آنندراج) (غیاث) ، خراب ویران. درهم. برچیده: آن جنت ارم بین چون دود هنگ نمرود وآن کعبۀ کرم بین چون بادیه مشمر. شرف الدین شفروه. مشمر بود ملک آن پادشاه که او را نباشد خردمند پیش. سعدی
اسب تیزرفتار مستعد دویدن. (آنندراج) (غیاث) ، خراب ویران. درهم. برچیده: آن جنت ارم بین چون دود هنگ نمرود وآن کعبۀ کرم بین چون بادیه مشمر. شرف الدین شفروه. مشمر بود ملک آن پادشاه که او را نباشد خردمند پیش. سعدی