جدول جو
جدول جو

معنی مشروم - جستجوی لغت در جدول جو

مشروم
(مَ)
کفته و بریده بینی. (منتهی الارب) (آنندراج). أشرم. (اقرب الموارد) (محیط المحیط)
لغت نامه دهخدا
مشروم
بریده بینی
تصویری از مشروم
تصویر مشروم
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از مشموم
تصویر مشموم
بوییده شده، آنچه به قوۀ شامه احساس شود، آنچه با بوییدن درک شود، بوییدنی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مشروح
تصویر مشروح
شرح داده شده، بیان شده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از محروم
تصویر محروم
ناامید، بی بهره، بی نصیب
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مشروط
تصویر مشروط
شرط کرده شده، آنچه مقید به شرط است
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مشروع
تصویر مشروع
آنچه مطابق شرع باشد و شرع آن را روا و جایز بداند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مشروب
تصویر مشروب
هر نوع نوشیدنی الکل دار که باعث مستی شود، سیراب، آشامیدنی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مشئوم
تصویر مشئوم
شوم، کسی که هر کجا پا بگذارد بدبختی و مصیبت پیدا شود، نامبارک، پاسبز، میشوم، سیاه دست، شنار، تخجّم، بدیمن، سبز پا، منحوس، نحس، بدقدم، بدشگون، مشوم، بداغر، شمال، نافرّخ، مرخشه، خشک پی، نامیمون، سبز قدم
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مشروب
تصویر مشروب
هر چیز آشامیده شده و قابل شرب
فرهنگ لغت هوشیار
تاک کاشته. توضیح مکروم در امثال} زمین مشجر و مکروم {کلمه مجعول است که از کرم بمعنی تاک ساخته اند. (دکتر خیام پور. نداب 3- 2 ص 100)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مشئوم
تصویر مشئوم
نا مبارک، بدیمن، بدشگون
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مشموم
تصویر مشموم
بوییده شده
فرهنگ لغت هوشیار
مشووم در فارسی: بد شگون گجسته مرخشه بدیمن نامیمون نامبارک: برزنی گشت عاشق آن مشئوم آن نگونسارتر ز راهب روم. (حدیقه)، جمع مشائیم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مشروح
تصویر مشروح
بیان کرده شده، ذکر شده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مشروط
تصویر مشروط
لازم گردانیده شده و پیمان کرده شده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مشروع
تصویر مشروع
روا، جایز و مطابق شرع
فرهنگ لغت هوشیار
معین بر آن است که این واژه در تازی نیامده (زیرا شرف فعل لازم است و از آن اسم مفعول نسازند) این واژه در منتهی الارب و آنندراج آمده و گمان می رود که با مشرف هم پیوند و همخانواده باشد زیر دست وضیع مقابل شریف: رئیس و مرووس و شریف و مشروف... توضیح این صورت در عربی نیامده چه شرف فعل لازم است و از آن اسم مفعول نسازند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از محروم
تصویر محروم
باز داشته شده، بی نصیب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مکروم
تصویر مکروم
((مَ))
تاک کاشته
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مشروب
تصویر مشروب
((مَ))
آشامیدنی، هرچیز قابل آشامیدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مشروح
تصویر مشروح
((مَ))
بیان شده، شرح داده شده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مشروط
تصویر مشروط
((مَ))
شرط کرده شده، ملزم شده، در فارسی، دانشجویی که چند ترم پیاپی نمره معدلش زیر 10 بشود
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مشروع
تصویر مشروع
((مَ))
جایز، روا، سازگار یا مطابق با شرع، شرعی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مشروف
تصویر مشروف
((مَ))
وضیع، مقابل شریف
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مشموم
تصویر مشموم
((مَ))
بوییده شده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مشئوم
تصویر مشئوم
((مَ))
نامبارک، بدیمن، جمع مشائیم
فرهنگ فارسی معین
تصویری از محروم
تصویر محروم
((مَ))
بی نصیب، بی بهره
فرهنگ فارسی معین
تصویری از محروم
تصویر محروم
بی بهره
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از محروم
تصویر محروم
Deprived, Disadvantaged
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از مشروع
تصویر مشروع
Legitimate
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از مشروط
تصویر مشروط
Eligible
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از محروم
تصویر محروم
privado, desfavorecido
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از مشروع
تصویر مشروع
legítimo
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از مشروط
تصویر مشروط
elegível
دیکشنری فارسی به پرتغالی