اشیای مرغوب و آرزوداشته شده ها. (غیاث) (آنندراج). چیزهای خواسته شده و آرزوکرده شده و مرغوب. (ازناظم الاطباء) : و بفرمود تا اسباب آن مهیاکردند و مشتهیات از انواع لهو و لعب و اصناف اسباب طرب و فرح به مجلس خود دعوت کرد. (تاریخ قم ص 77). - مشتهیات نفسانیه، آرزوهای نفسانیه. (ناظم الاطباء)
اشیای مرغوب و آرزوداشته شده ها. (غیاث) (آنندراج). چیزهای خواسته شده و آرزوکرده شده و مرغوب. (ازناظم الاطباء) : و بفرمود تا اسباب آن مهیاکردند و مشتهیات از انواع لهو و لعب و اصناف اسباب طرب و فرح به مجلس خود دعوت کرد. (تاریخ قم ص 77). - مشتهیات نفسانیه، آرزوهای نفسانیه. (ناظم الاطباء)
محسوسات. (محیطالمحیط) (اقرب الموارد). ملاحظات و معاینات و هر آنچه با چشم درک می شود و مبرهن و مدلل می گردد. (ناظم الاطباء). آنچه حس بدان دستور دهد و حکم کند، خواه از حواس ظاهر باشد یا باطن، مثل: الشمس مشرقه و النار محرقه یا ان لنا غضباً و خوفا. (از تعریفات). اما فلکیات. چون یک قسمت مهم آن مبنی است بر تجربیات و مشاهدات لذا آن هم از حد فلسفه خارج می باشد. (ترجمه شعر العجم شبلی ج 5 ص 177). و رجوع به حکمت اشراق شود. - مشاهدات غیبیه، ملاحظه و معاینۀ چیزهای غیرحاضر و آینده. (ناظم الاطباء)
محسوسات. (محیطالمحیط) (اقرب الموارد). ملاحظات و معاینات و هر آنچه با چشم درک می شود و مبرهن و مدلل می گردد. (ناظم الاطباء). آنچه حس بدان دستور دهد و حکم کند، خواه از حواس ظاهر باشد یا باطن، مثل: الشمس مشرقه و النار محرقه یا ان لنا غضباً و خوفا. (از تعریفات). اما فلکیات. چون یک قسمت مهم آن مبنی است بر تجربیات و مشاهدات لذا آن هم از حد فلسفه خارج می باشد. (ترجمه شعر العجم شبلی ج 5 ص 177). و رجوع به حکمت اشراق شود. - مشاهدات غیبیه، ملاحظه و معاینۀ چیزهای غیرحاضر و آینده. (ناظم الاطباء)
جمع واژۀ مشرفیه. شمشیرهای منسوب به مشرفی: مرگ در زیر مشرفیات را شرفی بزرگوار دانستندی. (ترجمه تاریخ یمینی چ 1 تهران ص 385). رجوع به مدخل بعد و مشرفی شود
جَمعِ واژۀ مشرفیه. شمشیرهای منسوب به مشرفی: مرگ در زیر مشرفیات را شرفی بزرگوار دانستندی. (ترجمه تاریخ یمینی چ 1 تهران ص 385). رجوع به مدخل بعد و مشرفی شود
جمع واژۀ مفتری ̍. فرابافته ها. سخنان بربافته. کلمات بهم بربافته: أم یقولون افتریه قل فاتوا بعشر سور مثله مفتریات و ادعوا من استطعتم من دون اﷲ اًن کنتم صادقین. (قرآن 13/11). پس آن وزیر گفت این حکایات برامکه موضوعات و مفتریات باشد. (تاریخ بیهق ص 17). رجوع به مدخل قبل شود
جَمعِ واژۀ مُفتَری ̍. فرابافته ها. سخنان بربافته. کلمات بهم بربافته: أم یقولون افتریه قل فاتوا بعشر سور مثله مفتریات و ادعوا من استطعتم من دون اﷲ اًن کنتم صادقین. (قرآن 13/11). پس آن وزیر گفت این حکایات برامکه موضوعات و مفتریات باشد. (تاریخ بیهق ص 17). رجوع به مدخل قبل شود
جمع واژۀ مقتضیه، تأنیث مقتضی (م ت ضا) . خواهش شده ها. خواسته شده ها. تقاضاشده ها. بایسته ها. واجبات: چه مراد از عمل استعمال جوارح است در مقتضیات احکام شریعت و اقرار استعمال زبان است در ادای کلمه شهادت. (مصباح الهدایه چ همایی ص 287)، اوضاع. احوال: در چنین مقتضیاتی مصلحت نیست که همه چیز آشکارا گفته شود، لوازم. احتیاجها و ضرورتها. (ناظم الاطباء) : اعتدال میان متحرکات و سوا کن کلام منظوم از مقتضیات وزن است. (المعجم)، نتایج ناگزیر، سرگذشتها و اتفاقات. (ناظم الاطباء)
جَمعِ واژۀ مقتضیه، تأنیث مقتضی (م ُ ت َ ضا) . خواهش شده ها. خواسته شده ها. تقاضاشده ها. بایسته ها. واجبات: چه مراد از عمل استعمال جوارح است در مقتضیات احکام شریعت و اقرار استعمال زبان است در ادای کلمه شهادت. (مصباح الهدایه چ همایی ص 287)، اوضاع. احوال: در چنین مقتضیاتی مصلحت نیست که همه چیز آشکارا گفته شود، لوازم. احتیاجها و ضرورتها. (ناظم الاطباء) : اعتدال میان متحرکات و سوا کن کلام منظوم از مقتضیات وزن است. (المعجم)، نتایج ناگزیر، سرگذشتها و اتفاقات. (ناظم الاطباء)
جمع ماهیه، اوچیزیان چیشی ها چیستی ها جمع ماهیت: زانکه ماهیات و سرسر آن پیش چشم کاملان باشد عیان. (مثنوی. نیک. 208: 3) یا ماهیات جعلیه. اموری است که مجعول شارع است مانند نماز روزه و عقود دیگر
جمع ماهیه، اوچیزیان چیشی ها چیستی ها جمع ماهیت: زانکه ماهیات و سرسر آن پیش چشم کاملان باشد عیان. (مثنوی. نیک. 208: 3) یا ماهیات جعلیه. اموری است که مجعول شارع است مانند نماز روزه و عقود دیگر
جمع مقتضیه، بایستگان در خواسته ها، جمع مقتضیه، بایندگان خواهندگان در فارسی: فرا خور ها انگیزه ها جمع مقتضیه خواهش شده ها طلب شده ها، لوازم: (واعتدال میان متحرکات و سوابق کلام منظوم از مقتضیات وزن است) (المعجم. چا. دانشگاه. 33) جمع مقتضیه: اقتضا کننده ها، شایسته ها، حاجات ضرورات
جمع مقتضیه، بایستگان در خواسته ها، جمع مقتضیه، بایندگان خواهندگان در فارسی: فرا خور ها انگیزه ها جمع مقتضیه خواهش شده ها طلب شده ها، لوازم: (واعتدال میان متحرکات و سوابق کلام منظوم از مقتضیات وزن است) (المعجم. چا. دانشگاه. 33) جمع مقتضیه: اقتضا کننده ها، شایسته ها، حاجات ضرورات