جدول جو
جدول جو

معنی مقتضیات

مقتضیات
جمع مقتضیه، خواهش شده ها، طلب شده ها، لوازم
تصویری از مقتضیات
تصویر مقتضیات
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با مقتضیات

مقتضیات

مقتضیات
سزاوار، شایسته، مناسب، لوازم، ضروریات، اقتضا کننده ها
مقتضیات
فرهنگ فارسی عمید

مقتضیات

مقتضیات
جمع مقتضیه، بایستگان در خواسته ها، جمع مقتضیه، بایندگان خواهندگان در فارسی: فرا خور ها انگیزه ها جمع مقتضیه خواهش شده ها طلب شده ها، لوازم: (واعتدال میان متحرکات و سوابق کلام منظوم از مقتضیات وزن است) (المعجم. چا. دانشگاه. 33) جمع مقتضیه: اقتضا کننده ها، شایسته ها، حاجات ضرورات
فرهنگ لغت هوشیار

مقتضیات

مقتضیات
جمع مقتضیه، اقتضاکننده ها، شایسته ها، حاجات، ضرورت
مقتضیات
فرهنگ فارسی معین

مقتضیات

مقتضیات
جَمعِ واژۀ مقتضیه، تأنیث مقتضی (م ُ ت َ ضا) . خواهش شده ها. خواسته شده ها. تقاضاشده ها. بایسته ها. واجبات: چه مراد از عمل استعمال جوارح است در مقتضیات احکام شریعت و اقرار استعمال زبان است در ادای کلمه شهادت. (مصباح الهدایه چ همایی ص 287)، اوضاع. احوال: در چنین مقتضیاتی مصلحت نیست که همه چیز آشکارا گفته شود، لوازم. احتیاجها و ضرورتها. (ناظم الاطباء) : اعتدال میان متحرکات و سوا کن کلام منظوم از مقتضیات وزن است. (المعجم)، نتایج ناگزیر، سرگذشتها و اتفاقات. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

مقتنیات

مقتنیات
اسباب دنیوی، سرمایه کرده شده. (غیاث) (آنندراج). چیزهای بدست آمده. مکتسبات
لغت نامه دهخدا