جدول جو
جدول جو

معنی مشتنگ - جستجوی لغت در جدول جو

مشتنگ
مشنگ، خل، دیوانه، دزد، راهزن
تصویری از مشتنگ
تصویر مشتنگ
فرهنگ فارسی عمید
مشتنگ
دزد راهزن
تصویری از مشتنگ
تصویر مشتنگ
فرهنگ لغت هوشیار
مشتنگ
((مُ تَ))
دزد، راهزن
تصویری از مشتنگ
تصویر مشتنگ
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از مشنگ
تصویر مشنگ
خل، دیوانه، دزد، راهزن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مشتن
تصویر مشتن
دست مالیدن به چیزی، مالیدن چیزی به چیز دیگر
خمیر کردن
فرهنگ فارسی عمید
مالیدن (اعم از آنکه دست در چیزی بمالند یا چیزی را بچیز دیگر بمالند)، سرشتن خمیر کردن: افسوس از آن دنبه چنگال که بگداخت در روغن آن مادو سه پروار نمشتیم. (بسحاق اطعمه آنند.: مشت)
فرهنگ لغت هوشیار
مگس سبز رنگی که روی گوشت می نشیند و از آن تغذیه می کند. دزد راهزن، خل ابله. کرسنه گاودانه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مشنگ
تصویر مشنگ
((مَ شَ))
دزد، راهزن، کسی که عقل درست و کامل نداشته باشد
فرهنگ فارسی معین
((مُ تَ قّ))
مالیدن (اعم از آن که دست در چیزی بماند یا چیزی را به چیزی دیگر بمالند)، سرشتن، خمیر کردن
فرهنگ فارسی معین