خریدن مال (یا اموال معین) از طرف مأمور رسمی به کمترین قیمتی که از طرف فروشندگان پیشنهاد می شود. و همچنین است هرگاه مورد مناقصه، انجام دادن عملی باشد. (از ترمینولوژی حقوق تألیف جعفر لنگرودی). مقابل مزایده. رجوع به مزایده شود
خریدن مال (یا اموال معین) از طرف مأمور رسمی به کمترین قیمتی که از طرف فروشندگان پیشنهاد می شود. و همچنین است هرگاه مورد مناقصه، انجام دادن عملی باشد. (از ترمینولوژی حقوق تألیف جعفر لنگرودی). مقابل مزایده. رجوع به مزایده شود
از ’ش ق ق’، خلاف و دشمنانگی کردن. (منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد). شقاق. (ناظم الاطباء). با یکدیگر خلاف کردن. (ترجمان القرآن). شقاق. مخالفت. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) ، ضرر رسانیدن مردم، در مشقت انداختن، یک سو شدن به خلاف از ایشان. (منتهی الارب) (آنندراج). و به همه معانی رجوع به شاق شود
از ’ش ق ق’، خلاف و دشمنانگی کردن. (منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد). شقاق. (ناظم الاطباء). با یکدیگر خلاف کردن. (ترجمان القرآن). شقاق. مخالفت. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) ، ضرر رسانیدن مردم، در مشقت انداختن، یک سو شدن به خلاف از ایشان. (منتهی الارب) (آنندراج). و به همه معانی رجوع به شاق شود
از ’م ش ق’، آنچه ازموی و کتان و مانند آن به شانه برافتد. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، آنچه دراز و خالص گردد. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء)
از ’م ش ق’، آنچه ازموی و کتان و مانند آن به شانه برافتد. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، آنچه دراز و خالص گردد. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء)
از ’ش ق و’، سختی کشیدن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). معاسره. (تاج العروس ج 10 ص 201) (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) ، به سختی و جنگ و مانند آن مروسیدن، نبرد کردن با کسی در شقاء. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء)
از ’ش ق و’، سختی کشیدن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). معاسره. (تاج العروس ج 10 ص 201) (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) ، به سختی و جنگ و مانند آن مروسیدن، نبرد کردن با کسی در شقاء. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء)
همدیگر داوری کردن در حسب و نسب، یا رمیدن و جدا شدن از یکدیگر. یقال: بینهم مشایصه، ای منافره. (منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد). منافرت و رمیدگی و جدائی از یکدیگر. (ناظم الاطباء)
همدیگر داوری کردن در حسب و نسب، یا رمیدن و جدا شدن از یکدیگر. یقال: بینهم مشایصه، ای منافره. (منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد). منافرت و رمیدگی و جدائی از یکدیگر. (ناظم الاطباء)
مراقبه و مراقبت در فارسی هو داری زناوندی نیکاسداری نگهبانی پاسبانی، پاسداشت ورخجاو (کلیدری)، دلپاسی: در سوفیگری مواظبت کردن: ... و در مراقبت حق بلایمه خفق و گفت و گوی لشکر التفات ننماید، نگاهبانی کردن، الف - نگاهداشتن قلب است از بدیها. ب - عبارت از یقین بنده است باینکه خداوند در جمیع احوال عالم برقلب و ضمیر ومطلع بررازهای درونی اوست. البته همین که سالک یقین حاصل کرد باینکه خدا همیشه او را می بیند و بر زوایای درون او واقف و مطلع است مراقب خواطر ناپسندی خواهد بود که قلب را از ذکر خداوند باز میدارد. یا مراقبه (مراقبت) باطن. امتحان و جدان و باطن خود، طلوع کردن رقیب کوکبی افقی از مشرق بهنگامی که این کوکب در مغرب غروب کند، مواظبت، نگاهبانی، یکی از زحافات بیست و دوگانه اشعار عرب که در اشعار فارسی نیز مستعمل است. آنست که سقوط یکی از دو حرف باثبوت دیگر متلازمان باشند یعنی دو حرف نه باهم ساقط شوند و نه با هم ثابت باشند و این (اسم را) از مراقبت کواکب افقی گرفته اند. بدانک مراقبت قایم است میان یاء مفاعیلن و نون آن در نوع مسدس از بحر هزج اخرب و خاص درین نوع بعد از مفعول یا مفاعیل آید بسقوط نون یا مفاعلن آید بسقوط یا و در مسدس این بهیچ و جه بعد از مفعول مفاعیلن سالم نیاید جمع مراقبات
مراقبه و مراقبت در فارسی هو داری زناوندی نیکاسداری نگهبانی پاسبانی، پاسداشت ورخجاو (کلیدری)، دلپاسی: در سوفیگری مواظبت کردن: ... و در مراقبت حق بلایمه خفق و گفت و گوی لشکر التفات ننماید، نگاهبانی کردن، الف - نگاهداشتن قلب است از بدیها. ب - عبارت از یقین بنده است باینکه خداوند در جمیع احوال عالم برقلب و ضمیر ومطلع بررازهای درونی اوست. البته همین که سالک یقین حاصل کرد باینکه خدا همیشه او را می بیند و بر زوایای درون او واقف و مطلع است مراقب خواطر ناپسندی خواهد بود که قلب را از ذکر خداوند باز میدارد. یا مراقبه (مراقبت) باطن. امتحان و جدان و باطن خود، طلوع کردن رقیب کوکبی افقی از مشرق بهنگامی که این کوکب در مغرب غروب کند، مواظبت، نگاهبانی، یکی از زحافات بیست و دوگانه اشعار عرب که در اشعار فارسی نیز مستعمل است. آنست که سقوط یکی از دو حرف باثبوت دیگر متلازمان باشند یعنی دو حرف نه باهم ساقط شوند و نه با هم ثابت باشند و این (اسم را) از مراقبت کواکب افقی گرفته اند. بدانک مراقبت قایم است میان یاء مفاعیلن و نون آن در نوع مسدس از بحر هزج اخرب و خاص درین نوع بعد از مفعول یا مفاعیل آید بسقوط نون یا مفاعلن آید بسقوط یا و در مسدس این بهیچ و جه بعد از مفعول مفاعیلن سالم نیاید جمع مراقبات
مخالصت در فارسی: یکرنگی راستبازی رو راستی با یکدیگر دوستی ویژه داشتن دوست یک رنگ بودن: ... تا ببرکت مخالصت ویمن مماحضت یکبارگی عقده تعسر از کار گشوده شود
مخالصت در فارسی: یکرنگی راستبازی رو راستی با یکدیگر دوستی ویژه داشتن دوست یک رنگ بودن: ... تا ببرکت مخالصت ویمن مماحضت یکبارگی عقده تعسر از کار گشوده شود