جدول جو
جدول جو

معنی مناقصه

مناقصه((مُ قَ صَ یا ق ص))
کم کردن، با هم رقابت کردن در کم کردن قیمت چیزی
تصویری از مناقصه
تصویر مناقصه
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با مناقصه

مناقصه

مناقصه
کم کردن، چیزی را بکمترین قیمت خریدن مقابل مزایده، جمع مناقصات. مناقصه در فارسی: ارزانخرید
فرهنگ لغت هوشیار

مناقصه

مناقصه
خریدن مال (یا اموال معین) از طرف مأمور رسمی به کمترین قیمتی که از طرف فروشندگان پیشنهاد می شود. و همچنین است هرگاه مورد مناقصه، انجام دادن عملی باشد. (از ترمینولوژی حقوق تألیف جعفر لنگرودی). مقابل مزایده. رجوع به مزایده شود
لغت نامه دهخدا

مناقله

مناقله
با یکدیگر سخن گفتن، برای یکدیگر حکایت و روایت آوردن
مناقله
فرهنگ فارسی عمید

مناقضه

مناقضه
گفتن حرفی که خلاف گفتۀ اولی خود شخص باشد، خلاف گویی کردن
مناقضه
فرهنگ فارسی عمید

مناقله

مناقله
مناقلت در فارسی: همسخنی هم پیالگی با یکدیگر سخن گفتن
مناقله
فرهنگ لغت هوشیار