جدول جو
جدول جو

معنی مشاعل - جستجوی لغت در جدول جو

مشاعل
مشعل ها، چراغدان ها، جمع واژۀ مشعل
تصویری از مشاعل
تصویر مشاعل
فرهنگ فارسی عمید
مشاعل
(مَ عِ)
جمع واژۀ مشعل. (آنندراج) (ناظم الاطباء) (محیط المحیط) (اقرب الموارد) : در ظلمت معرکه به مشاعل سلاح و شمعهای سنان استضأت نمودند. (ترجمه تاریخ یمینی ص 229). مشاعل شریعت در آن دیار و اعصار برافروخت و مساجد بنیاد نهاد. (ترجمه تاریخ یمینی ص 348).... مشاعل طلا و نقره و مس و دنبه و پیه و روغن چراغ و... (تذکره الملوک چ دبیرسیاقی ص 32) ، جمع واژۀ مشعل و مشعال. (محیط المحیط) (اقرب الموارد). و رجوع به مشعل و مشعال شود
لغت نامه دهخدا
مشاعل
جمع مشعل مشعله، شماله ها چراغواره ها خوله ها جمع مشعل و مشعله: ایزد - سبحانه و تعالی - صدهزار قنادیل رحمت و رضوان و مشاعل بشری و غفران بروان پاک او برساناد خ
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از مشتعل
تصویر مشتعل
برافروخته، شعله ور، زبانه کش
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مشاغل
تصویر مشاغل
مشغله ها، کارها، کسب ها، پیشه ها، چیزهایی که شخص را مشغول کند، جمع واژۀ مشغله
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مشاکل
تصویر مشاکل
مشکل ها، مشکلات، جمع واژۀ مشکل
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مشاعر
تصویر مشاعر
مشعرها، محلهای قربانی و اجرای مناسک حج، علامت ها، نشانه ها، قوه های ادراک، جمع واژۀ مشعر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مشاکل
تصویر مشاکل
مانند، مشابه، هم شکل
در علم عروض از بحور شعر بر وزن فاعلاتن مفاعیلن مفاعیلن
فرهنگ فارسی عمید
(مَ عِ)
مشعل بردار، جلاد. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
تصویری از مشتعل
تصویر مشتعل
سوزان، شعله ور، برافروخته
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مشاکل
تصویر مشاکل
همشکل، مشابه، مانند جمع مشکل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مشاغل
تصویر مشاغل
کار وبار و مشغله و شغلها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مشاعر
تصویر مشاعر
حواس پنجگانه ظاهری و حواس باطنی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مشاعا
تصویر مشاعا
چند همبایی چند همباییک (بطور مشاع بالاشتراک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مشاعر
تصویر مشاعر
((مَ عِ))
جمع مشعر، حواس، جاهای عبادت حاجیان، جاهای قربانی کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مشاغل
تصویر مشاغل
((مِ غِ))
جمع مشغله، کارها
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مشاکل
تصویر مشاکل
((مَ کِ))
جمع مشکل
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مشتعل
تصویر مشتعل
((مُ تَ عِ))
برافروخته، شعله ور، سوزان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مشتعل
تصویر مشتعل
Flaming
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از مشتعل
تصویر مشتعل
enflammé
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از مشتعل
تصویر مشتعل
燃烧的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از مشتعل
تصویر مشتعل
불타는
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از مشتعل
تصویر مشتعل
menyala
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از مشتعل
تصویر مشتعل
জ্বলন্ত
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از مشتعل
تصویر مشتعل
जलता हुआ
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از مشتعل
تصویر مشتعل
flammend
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از مشتعل
تصویر مشتعل
fiammeggiante
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از مشتعل
تصویر مشتعل
llameante
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از مشتعل
تصویر مشتعل
vlammen
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از مشتعل
تصویر مشتعل
палаючий
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از مشتعل
تصویر مشتعل
пылающий
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از مشتعل
تصویر مشتعل
płonący
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از مشتعل
تصویر مشتعل
flamejante
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از مشتعل
تصویر مشتعل
燃え上がる
دیکشنری فارسی به ژاپنی