جدول جو
جدول جو

معنی مشاعر

مشاعر
مشعرها، محلهای قربانی و اجرای مناسک حج، علامت ها، نشانه ها، قوه های ادراک، جمع واژۀ مشعر
تصویری از مشاعر
تصویر مشاعر
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با مشاعر

مشاعر

مشاعر
جمع مشعر، حواس، جاهای عبادت حاجیان، جاهای قربانی کردن
مشاعر
فرهنگ فارسی معین

مشاعر

مشاعر
شعرگوینده و شاعر پست. (ناظم الاطباء). و رجوع به متشاعر شود
لغت نامه دهخدا

مشاعر

مشاعر
جَمعِ واژۀ مَشعر. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) ، حواس. (اقرب الموارد). حواس پنجگانه ظاهری و حواس باطنی. (ناظم الاطباء).
- مشاعرالحج، معالمه الظاهره للحواس. علامتهای حج که بر حواس ظهور داشته باشد. (از محیط المحیط)
لغت نامه دهخدا

اشاعر

اشاعر
بمنعنی شاعرتر، ج اشعر، وبمعنی بسیارموی اندام، پر موی
اشاعر
فرهنگ لغت هوشیار