جدول جو
جدول جو

معنی مشارز - جستجوی لغت در جدول جو

مشارز(مُ رِ)
بدخوی. (منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد). بدخوی و کج خلق. (ناظم الاطباء). شدید. (مهذب الاسماء)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از مشارک
تصویر مشارک
شریک، انباز
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مشارف
تصویر مشارف
مشرف ها، جاهای بلند، جمع واژۀ مشرف
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مشارق
تصویر مشارق
مشرق ها، سرزمین های شرقی، جمع واژۀ مشرق
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مبارز
تصویر مبارز
آنکه برای جنگ با کسی به میدان آید، جنگاور، جنگجو
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مشارب
تصویر مشارب
مشرب ها، ذوق و میل و هوای نفس ها، جاهای آب خوردن ها، آبشخورها، جمع واژۀ مشرب
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مشارع
تصویر مشارع
مشرع ها، جاهای ورود به آب، جاهای آب خوردن، جمع واژۀ مشرع
فرهنگ فارسی عمید
(مُ رِ زَ)
حدید مشارزه، آهن سخت که بر هر چیزی که گذرد ببرد آن را. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(صَ هََ بَ)
منازعت کردن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). با کسی پیکار کردن. (تاج المصادر بیهقی) ، بدخویی نمودن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
تصویری از مبارز
تصویر مبارز
آنکه با کسی بجنگ و نبرد پردازد
فرهنگ لغت هوشیار
هنباز شریک انباز: سبب را نیز دوقسم نهند تا هر سه رکن در تقسیم مشارک باشند
فرهنگ لغت هوشیار
جمع مشرق، خورایانها جمع مشرق جایهای بر آمدن آفتاب خاورها مقابل مغارب: ممدوح ایمه و سلاطین مشهور مشارق و مغارب. (انوری) یا مشارق ثلث (ثلاث)، عبارتند از مشرق اعتدال و مشرق صیف و مشرق شتا ومقابل آن مغارب ثلث (ثلاث) است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مشارف
تصویر مشارف
جمع مشرف و مشرفه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مشارع
تصویر مشارع
راهها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مشارب
تصویر مشارب
آشامیدنیها، جمع مشربه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مشارب
تصویر مشارب
((مَ رِ))
جمع مشرب و مشربه، نوشیدنی ها
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مشارع
تصویر مشارع
((مَ رِ))
جمع مشرع و مشرعه، راه ها
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مشارق
تصویر مشارق
((مَ رِ))
جمع مشرق
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مبارز
تصویر مبارز
((مُ رِ))
رزمنده، جنگجو
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مبارز
تصویر مبارز
جنگاور، چالشگر، رزمنده، ستیزنده
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از مبارز
تصویر مبارز
Embattled, Militant
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از مبارز
تصویر مبارز
en guerre, militant
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از مبارز
تصویر مبارز
전투 중인 , 전투적인
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از مبارز
تصویر مبارز
savaş halindeki, militan
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از مبارز
تصویر مبارز
berperang, militan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از مبارز
تصویر مبارز
संघर्षशील , योद्धा , क्रांतिकारी
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از مبارز
تصویر مبارز
in battaglia, militante
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از مبارز
تصویر مبارز
in gevecht, militant
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از مبارز
تصویر مبارز
en batalla, militante
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از مبارز
تصویر مبارز
в бою , бойовий , бойовик
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از مبارز
تصویر مبارز
в бою , воинственный , боевик
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از مبارز
تصویر مبارز
w walce, bojowy, bojownik
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از مبارز
تصویر مبارز
in einen Kampf verwickelt, militant
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از مبارز
تصویر مبارز
em batalha, militante
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از مبارز
تصویر مبارز
בקרב , לוחם
دیکشنری فارسی به عبری