جدول جو
جدول جو

معنی مشارب

مشارب((مَ رِ))
جمع مشرب و مشربه، نوشیدنی ها
تصویری از مشارب
تصویر مشارب
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با مشارب

مشارب

مشارب
مشرب ها، ذوق و میل و هوای نفس ها، جاهای آب خوردن ها، آبشخورها، جمعِ واژۀ مشرب
مشارب
فرهنگ فارسی عمید

مشارب

مشارب
جَمعِ واژۀ مَشرَبه و مَشرُبه. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). جَمعِ واژۀ مَشرَب. (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) (دهار). جَمعِ واژۀ مِشرَبه. (ناظم الاطباء). آشامیدنی ها. (غیاث) (آنندراج) : زاهد کسی باشد که او را بدانچه تعلق به دنیا دارد، مانند مآکل و مشارب و ملابس و مساکن و مشتهیات... رغبت نبود. (اوصاف الاشراف ص 22). و رجوع به مشربه شود، جای آشامیدن. (غیاث) (آنندراج) : شوائب کدورت از مشارب و مشارع این مملکت برخاست. (ترجمه تاریخ یمینی چ 1 تهران ص 256)
لغت نامه دهخدا

محارب

محارب
جنگ کننده، جنگجو، جنگنده
در فقه کسی که علیه حکومت اسلامی به جنگ برخاسته که واجب القتل است
محارب
فرهنگ فارسی عمید

مشارع

مشارع
مشرع ها، جاهای ورود به آب، جاهای آب خوردن، جمعِ واژۀ مشرع
مشارع
فرهنگ فارسی عمید