مربوط به آسمان، الهی، ربانی، خدایی، برای مثال بخت و دولت به کاردانی نیست / جز به تایید آسمانی نیست (سعدی - ۸۴)، مربوط به تقدیر و سرنوشت، به رنگ آسمان، آبی آسمانی، آبی روشن، آبی کم رنگ، کنایه از ارجمند بودن، گران قدر بودن
مربوط به آسمان، الهی، ربانی، خدایی، برای مِثال بخت و دولت به کاردانی نیست / جز به تایید آسمانی نیست (سعدی - ۸۴)، مربوط به تقدیر و سرنوشت، به رنگ آسمان، آبی آسمانی، آبی روشن، آبی کم رنگ، کنایه از ارجمند بودن، گران قدر بودن
منسوب به مانی. مانوی. منسوب به مانی برخلاف قیاس. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). رجوع به مانی و مانوی شود. - قلم منانی، خطی مستخرج از فارسی و سوریانی که مانی مخترع آن است. (از الفهرست ابن الندیم، یادداشت ایضاً)
منسوب به مانی. مانوی. منسوب به مانی برخلاف قیاس. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). رجوع به مانی و مانوی شود. - قلم منانی، خطی مستخرج از فارسی و سوریانی که مانی مخترع آن است. (از الفهرست ابن الندیم، یادداشت ایضاً)
مزید علیه مست. (آنندراج). مستان. مست. نشوان: دمی در آن چمن از روی ذوق کردم سیر غزل سرایان چون عندلیب مستانی. طالب آملی (از آنندراج). و رجوع به مست ومستان شود
مزید علیه مست. (آنندراج). مستان. مست. نشوان: دمی در آن چمن از روی ذوق کردم سیر غزل سرایان چون عندلیب مستانی. طالب آملی (از آنندراج). و رجوع به مست ومستان شود
کم شونده تکیدا (از واژه تکیده برابر با لاغر و ضعیف) کم وضعیف شونده، بحر متدارکبحر متسق: و هم ازین معنی آن بحر مستحدث را متدارک نام کردند که اسباب آن اوتاد آنرا دریافته است و بعضی آنرا بحر متسق خوانند و برخی بحر متدانی و این همه نامهایی است متقارب المعنی
کم شونده تکیدا (از واژه تکیده برابر با لاغر و ضعیف) کم وضعیف شونده، بحر متدارکبحر متسق: و هم ازین معنی آن بحر مستحدث را متدارک نام کردند که اسباب آن اوتاد آنرا دریافته است و بعضی آنرا بحر متسق خوانند و برخی بحر متدانی و این همه نامهایی است متقارب المعنی