نعت فاعلی از استکفاف. گرد گیرنده چیزی را و نگرنده بسوی آن، موی فراهم شونده، آنکه دست پیش چشم دارد وقت نگریستن از دور، دست پیش کسی دارنده به خواهش و سؤال. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). رجوع به استکفاف شود
نعت فاعلی از استکفاف. گرد گیرنده چیزی را و نگرنده بسوی آن، موی فراهم شونده، آنکه دست پیش چشم دارد وقت نگریستن از دور، دست پیش کسی دارنده به خواهش و سؤال. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). رجوع به استکفاف شود
امری که مجهول باشد. (از اقرب الموارد). بعید. ناشناخته: لیس علی اﷲ بمستنکر ان یجمعالعالم فی واحد. ، منکر. متنکر. ناشناس: و پوشیده و مستنکر به بغداد آمد (حضرت رضا (ع)) . (تاریخ بیهقی ص 136). یک گرمگاه این غلامان و مقدمان محمودی مستنکر با بارانیهای کرباسین و دستارها در سر گرفته پیاده به نزدیک امیر مسعود آمدند. (تاریخ بیهقی ص 128)، بد و زشت. (غیاث) (آنندراج). ناپسندیده: مسلمانان مسلمانان بترسید از گرفت حق که چون بگرفت پیش آید هزاران کار مستنکر. (جوامعالحکایات عوفی چ معین ص 11)
امری که مجهول باشد. (از اقرب الموارد). بعید. ناشناخته: لیس علی اﷲ بمستنکر ان یجمعالعالم فی واحد. ، منکر. متنکر. ناشناس: و پوشیده و مستنکر به بغداد آمد (حضرت رضا (ع)) . (تاریخ بیهقی ص 136). یک گرمگاه این غلامان و مقدمان محمودی مستنکر با بارانیهای کرباسین و دستارها در سر گرفته پیاده به نزدیک امیر مسعود آمدند. (تاریخ بیهقی ص 128)، بد و زشت. (غیاث) (آنندراج). ناپسندیده: مسلمانان مسلمانان بترسید از گرفت حق که چون بگرفت پیش آید هزاران کار مستنکر. (جوامعالحکایات عوفی چ معین ص 11)
ناشناسنده. (از منتهی الارب). جاهل نسبت به امری. (از اقرب الموارد) ، دریافت خواهنده امری را که نمی شناسد. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). رجوع به استنکار شود
ناشناسنده. (از منتهی الارب). جاهل نسبت به امری. (از اقرب الموارد) ، دریافت خواهنده امری را که نمی شناسد. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). رجوع به استنکار شود
آغاز کننده از سر گیرنده، پژوهشخواه آغاز کننده از سرگیرنده، کسی که در محکمه ای مغلوب شده مرافعه خود را در محکمه بالاتر از سر گیرد استیناف دهنده جمع مستانفین
آغاز کننده از سر گیرنده، پژوهشخواه آغاز کننده از سرگیرنده، کسی که در محکمه ای مغلوب شده مرافعه خود را در محکمه بالاتر از سر گیرد استیناف دهنده جمع مستانفین
نا شناخته، زشت نا شناسنده، شناسایی خواه 1 زشت ناپسند مکروه: مسلمانان، مسلمانان، بترسید ازگرفت حق که چون بگرفت پیش آرد هزاران کار مستنکر 0 (حسن غزنوی) توضیح در دیوان سید حسن غزنوی 0 مد: 83 مشکلتر آمده، 0 ناشناخته ناشناس 0 ناشناسنده، پرسنده چیزی که نمیداند، جمع مستنکرین
نا شناخته، زشت نا شناسنده، شناسایی خواه 1 زشت ناپسند مکروه: مسلمانان، مسلمانان، بترسید ازگرفت حق که چون بگرفت پیش آرد هزاران کار مستنکر 0 (حسن غزنوی) توضیح در دیوان سید حسن غزنوی 0 مد: 83 مشکلتر آمده، 0 ناشناخته ناشناس 0 ناشناسنده، پرسنده چیزی که نمیداند، جمع مستنکرین