- مستفید
- استفاده کننده، فایده گیرنده، بهره مند، کسی که طلب بهره و فایده بکند
معنی مستفید - جستجوی لغت در جدول جو
- مستفید
- سود یاب بهره ور فایده گیرنده سود خواهنده بهره مند: ومواعظ بسیار لایق هر حکایت در و زیادت گردانید تامستفیدان ادب... را بمطالعه آن رغبت زیادت گردد، جمع مستفیدین
- مستفید ((مُ تَ))
- استفاده کننده، فایده گیرنده، بهره مند
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
مونث مسفید
جمع مستفید درحالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
بهره مند
کسی که طلب فیض بکند، استفاضه کننده
استفاده شده، برگرفته، به دست آمده، حاصل شده
آنکه چیزی زیادتر بخواهد، افزون خواهنده، زیاده طلب، کنایه از گله مند، آزرده خاطر
زیادت خواه زیاده طلب، گله مند شاکی رنجیده
کسی که طلب فیض کند
استفاده شده
محتاج
سرراست، یک راست
پاکیزه و تصفیه شده
راه راست جوینده، سالک
گرد و دایره مانند، مدور
اجابت کننده، قبول کننده
دور، بعید، دوراز آنتظار
یاری خواهنده، دلیر، توانا
به عاریت خواهنده، عاریت گیرنده
بینوا، بیچاره، اندوهگین، گله مند
زنهارخواهنده، پناه برنده، پناهنده
کسی که با دیگری مشورت کند، مشورت کننده
توانگر، کسی که استطاعت و توانایی دارد
کسی که از کسی یاری بخواهد، یاری خواهنده
کسی که طلب یاری و فریادرسی کند، استغاثه کننده
آنکه کاری یا چیزی را جایز می داند، جایزداننده
محال، نابودنی، امری که محال و غیر ممکن به نظر آید، از حال خود برگشته، تغییر شکل یافته، جسمی که تبدیل به جسم دیگر شده باشد، مکار، حیله گر
کسی که از کار و خدمتی کناره گیری کند، استعفا کننده
بیمارستان، جایی که بیماران را پرستاری و معالجه می کنند، مریض خانه، بیمار خانه
شفا خانه، دار الشّفا، مارستان، بیمارسان، هروانه گه
شفا خانه، دار الشّفا، مارستان، بیمارسان، هروانه گه
کسی که چیزی را به فال نیک بگیرد، آنکه به دنبال سعادت است، سعادت جوینده