جدول جو
جدول جو

معنی مستفید - جستجوی لغت در جدول جو

مستفید
استفاده کننده، فایده گیرنده، بهره مند، کسی که طلب بهره و فایده بکند
تصویری از مستفید
تصویر مستفید
فرهنگ فارسی عمید
مستفید
سود یاب بهره ور فایده گیرنده سود خواهنده بهره مند: ومواعظ بسیار لایق هر حکایت در و زیادت گردانید تامستفیدان ادب... را بمطالعه آن رغبت زیادت گردد، جمع مستفیدین
فرهنگ لغت هوشیار
مستفید
((مُ تَ))
استفاده کننده، فایده گیرنده، بهره مند
تصویری از مستفید
تصویر مستفید
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از مستفیده
تصویر مستفیده
مونث مسفید
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مستفیدین
تصویر مستفیدین
جمع مستفید درحالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مستفیض
تصویر مستفیض
بهره مند
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از مستفیض
تصویر مستفیض
کسی که طلب فیض بکند، استفاضه کننده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مستفاد
تصویر مستفاد
استفاده شده، برگرفته، به دست آمده، حاصل شده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مستزید
تصویر مستزید
آنکه چیزی زیادتر بخواهد، افزون خواهنده، زیاده طلب، کنایه از گله مند، آزرده خاطر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مستزید
تصویر مستزید
زیادت خواه زیاده طلب، گله مند شاکی رنجیده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مستفیض
تصویر مستفیض
کسی که طلب فیض کند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مستفاد
تصویر مستفاد
استفاده شده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مستزید
تصویر مستزید
((مُ تَ))
زیاده طلب، رنجیده خاطر، گله مند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مستفیض
تصویر مستفیض
((مُ تَ))
کسی که طلب فیض کند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مستفاد
تصویر مستفاد
((مُ تَ))
استفاده شده، گرفته شده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مستمند
تصویر مستمند
محتاج
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از مستقیم
تصویر مستقیم
سرراست، یک راست
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از مستصفی
تصویر مستصفی
پاکیزه و تصفیه شده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مسترشد
تصویر مسترشد
راه راست جوینده، سالک
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مستدیر
تصویر مستدیر
گرد و دایره مانند، مدور
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مستجیب
تصویر مستجیب
اجابت کننده، قبول کننده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مستبعد
تصویر مستبعد
دور، بعید، دوراز آنتظار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مستنجد
تصویر مستنجد
یاری خواهنده، دلیر، توانا
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مستعیر
تصویر مستعیر
به عاریت خواهنده، عاریت گیرنده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مستمند
تصویر مستمند
بینوا، بیچاره، اندوهگین، گله مند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مستجیر
تصویر مستجیر
زنهارخواهنده، پناه برنده، پناهنده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مستشیر
تصویر مستشیر
کسی که با دیگری مشورت کند، مشورت کننده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مستطیع
تصویر مستطیع
توانگر، کسی که استطاعت و توانایی دارد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مستعین
تصویر مستعین
کسی که از کسی یاری بخواهد، یاری خواهنده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مستغیث
تصویر مستغیث
کسی که طلب یاری و فریادرسی کند، استغاثه کننده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مستجیز
تصویر مستجیز
آنکه کاری یا چیزی را جایز می داند، جایزداننده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مستحیل
تصویر مستحیل
محال، نابودنی، امری که محال و غیر ممکن به نظر آید، از حال خود برگشته، تغییر شکل یافته، جسمی که تبدیل به جسم دیگر شده باشد، مکار، حیله گر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مستعفی
تصویر مستعفی
کسی که از کار و خدمتی کناره گیری کند، استعفا کننده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مستشفی
تصویر مستشفی
بیمارستان، جایی که بیماران را پرستاری و معالجه می کنند، مریض خانه، بیمار خانه
شفا خانه، دار الشّفا، مارستان، بیمارسان، هروانه گه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مستسعد
تصویر مستسعد
کسی که چیزی را به فال نیک بگیرد، آنکه به دنبال سعادت است، سعادت جوینده
فرهنگ فارسی عمید