- مستغیث
- کسی که طلب یاری و فریادرسی کند، استغاثه کننده
معنی مستغیث - جستجوی لغت در جدول جو
- مستغیث
- داد خواه آنکه فریاد رسی و داد خواهی کند استغاثه کننده، جمع مستغیثین
- مستغیث ((مُ تَ))
- فریادخواه، دادخواه
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
جمع مستغیث درحالت نصبی وجری (در فارسی مراعات این قاعده را نکنند)
کسی که از او استغاثه شده، کسی که از او فریادخواهی شده، استغاثه، دادخواهی
فریاد رس آنکه از او داد خواهی و فریادرسی خواهند
سرراست، یک راست
بهره مند
گرد و دایره مانند، مدور
اجابت کننده، قبول کننده
ثروتمند، توانگر، بی نیاز
تازه به وجودآمده، نو، جدید
غریب شمرده، عجیب وغریب، بیگانه
به عاریت خواهنده، عاریت گیرنده
مقابل منیر، روشنایی جوینده، روشن
زنهارخواهنده، پناه برنده، پناهنده
کسی که طلب فیض بکند، استفاضه کننده
کسی که استغفار می کند، آمرزش خواهنده
کسی که با دیگری مشورت کند، مشورت کننده
استفاده کننده، فایده گیرنده، بهره مند، کسی که طلب بهره و فایده بکند
توانگر، کسی که استطاعت و توانایی دارد
کسی که از کسی یاری بخواهد، یاری خواهنده
آنکه کاری یا چیزی را جایز می داند، جایزداننده
محال، نابودنی، امری که محال و غیر ممکن به نظر آید، از حال خود برگشته، تغییر شکل یافته، جسمی که تبدیل به جسم دیگر شده باشد، مکار، حیله گر
غوطه ورشونده، فرورونده در آب، کسی که سخت سرگرم کاری باشد
ویژگی خطی که دو نقطه را با کم ترین فاصله به هم وصل می کند، کنایه از صحیح، درست، راست، بدون خمیدگی، بدون تغییر در مسیر، کنایه از بی واسطه
آنکه چیزی زیادتر بخواهد، افزون خواهنده، زیاده طلب، کنایه از گله مند، آزرده خاطر
تازه وجود آمده
در تازی نیامده باژوژولی محصلی مالیات تحصیلداری: وی را بنواخت و بزرگ شغلی فرموداو را وبه مستحثی رفت و بزرگ مالی یافت
کاویده زمین کاویده، سنگواره زمین زیروروشده وجستجو شده (داخل آن)، سنگواره فسیل
از ریشه پارسی جایزه خواهنده زه خواهنده، پروانه خواه پرگخواه اجازه خواهنده، آنکه جواز خواهد، کسی که صله و جایزه طلبد جمع مستجیزین
پناه جوینده و زنهار خواهنده
اجابت کننده، جواب گوینده
برانگیزاننده