- مستجیز
- آنکه کاری یا چیزی را جایز می داند، جایزداننده
معنی مستجیز - جستجوی لغت در جدول جو
- مستجیز
- از ریشه پارسی جایزه خواهنده زه خواهنده، پروانه خواه پرگخواه اجازه خواهنده، آنکه جواز خواهد، کسی که صله و جایزه طلبد جمع مستجیزین
- مستجیز ((مُ تَ))
- اجازه خواهنده
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
جمع مستجیز در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
اجابت کننده، قبول کننده
زنهارخواهنده، پناه برنده، پناهنده
پناه جوینده و زنهار خواهنده
اجابت کننده، جواب گوینده
سرراست، یک راست
بهره مند
برخاستن مرگان، قیامت
جمع کننده، جامع، کامل
گرد و دایره مانند، مدور
به عاریت خواهنده، عاریت گیرنده
جلب کننده به سوی خود، کشاننده
مقابل منیر، روشنایی جوینده، روشن
کسی که طلب فیض بکند، استفاضه کننده
کسی که با دیگری مشورت کند، مشورت کننده
استفاده کننده، فایده گیرنده، بهره مند، کسی که طلب بهره و فایده بکند
توانگر، کسی که استطاعت و توانایی دارد
کسی که از کسی یاری بخواهد، یاری خواهنده
کسی که طلب یاری و فریادرسی کند، استغاثه کننده
برآورده شده، اجابت شده، به اجابت رسیده، قبول شده
محال، نابودنی، امری که محال و غیر ممکن به نظر آید، از حال خود برگشته، تغییر شکل یافته، جسمی که تبدیل به جسم دیگر شده باشد، مکار، حیله گر
ویژگی خطی که دو نقطه را با کم ترین فاصله به هم وصل می کند، کنایه از صحیح، درست، راست، بدون خمیدگی، بدون تغییر در مسیر، کنایه از بی واسطه
آنکه چیزی زیادتر بخواهد، افزون خواهنده، زیاده طلب، کنایه از گله مند، آزرده خاطر
کشاننده جلب کننده کشاننده
مستجده در فارسی مونث مستجد: نو سازی شده نو گشته مونث مستجد (در فارسی مراعات این قاعده نکنند) : مکتوب که بر اهالی دیار بکر نوشته است در باب حفر نهر مستجده... مونث مستجد
سلاکیده سلاک شده (سلاک اجاره) زنهار خواسته اجاره شده، امان خواسته
قبول کرده شده، پذیرفته، مقبول، انجام یافته، برآورده، درگیر شده، روا
برانگیزاننده
طالب استراحت خواستارراحت
وام گیرنده