- مساهر
- شب زنده دار شب زنده دار
معنی مساهر - جستجوی لغت در جدول جو
- مساهر ((مُ هِ))
- شب زنده دار
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
شب را با هم بیدار بودن، شب زنده داری
مساهره و مساهرت در فارسی با هم بیداری شب زنده داری شب را با هم بیدار بودن، شب زنده داری
شب را بیدار بودن
گشتار، رهسپار، رهنورد
شب نشین، افسانه گو
سهل انگار، آسان گیر
هم سهم، هم بهره، شریک
سفر کننده، در تصوف رهرو، سالک
مسطرها، سطرآراها، خط کش ها، جمع واژۀ مسطر
مظهرها، محل ظهورها، جاهای آشکار شدن، جمع واژۀ مظهر
آشکار کننده، بانگ زننده، کینه توز، دشنامگوی، رو به رو شونده: در جنگ مجاهرت در فارسی: آشکار کردن، بانگ زدن، کینه توزی، دشنامگویی، جنگ رو با روی کارراه انداز، بازر گان توانگر، گنجور، منگیا گر (قمار باز) با کسی روبرو جنگ کننده، دشمنی کننده، دشنام دهنده، آواز بلند کننده، آشکار کننده جمع مجاهرین
بوندار (سهام دار)، هنباز انباز شونده شریک سهیم: این صنعت را از آن جهت تسهیم خواندند که شاعر دیگری را در دانستن بعضی از آنچ نظم خواهد کرد مساهم و مشارک گردانیده است، تیر قرعه زننده بادیگری
سهل انگار و آسانی کننده، آسان گیر
شب زنده دار، افسانه گوی شب زنده دار شب نشین، افسانه گو قصه سرای جمع مسامرین
سفر کننده، راهی، رونده، سیاح
حمایت کننده و پشت به پشت دهنده جمع مظهر، محلهای ظهور و آشکار شدن
جهمرز جاف
((مُ هِ))
فرهنگ فارسی معین
با کسی روبه رو جنگ کننده، دشمنی کننده، دشنام دهنده، آواز بلند کننده، آشکار کننده، جمع مجاهرین
Contributor
contribuidor
Beitragszahler
współpracownik
вкладчик
співробітник
bijdrager
contribuidor