معنی مساطر - فرهنگ فارسی عمید
معنی مساطر
- مساطر
- مسطرها، سطرآراها، خط کش ها، جمع واژۀ مسطر
تصویر مساطر
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با مساطر
مساطر
- مساطر
- جَمعِ واژۀ مسطر. (ناظم الاطباء). رجوع به مسطر شود
لغت نامه دهخدا
مخاطر
- مخاطر
- تک ندارد سیج ها (سیج خطر) سیج جوی خطرها: و از مخاطر ایمن باشد، . . توضیح این کلمه از صیغه خود مفرد ندارد. آنکه خود را بخطر اندازد
فرهنگ لغت هوشیار
مساطب
- مساطب
- جمع مسطبه، سکوها کهکشان ها چشمه های انباشته سندان ها
فرهنگ لغت هوشیار
مسامر
- مسامر
- شب زنده دار، افسانه گوی شب زنده دار شب نشین، افسانه گو قصه سرای جمع مسامرین
فرهنگ لغت هوشیار