- مسافات
- جمع واژۀ مسافت، فاصلۀ بین دو مکان
معنی مسافات - جستجوی لغت در جدول جو
- مسافات
- جمع مسافه، دوری ها جمع مسافت
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
برابری
رهسپاری
پادافره
توابع یک شهر یا ناحیه
کیفر، پاداش، پاداش دادن
با هم برابر بودن، برابری
ناسازگاری، تضاد، مخالف هم بودن
از شهری به شهر دیگر رفتن، سفر کردن
دوستی کردن با کسی، دوستی پاک با کسی داشتن
به یکدیگر ضربه و لطمه زدن، همدیگر را طرد کردن یا کشتن
جمع مخافه، ترس ها بیم ها جمع مخافت
موافقت، اتفاق، مدارات
همکاری، هم چشمی، نبرد کردن با کسی در سعیو غلبه جستن بر کسی در آن
برابری، همواری و برابری، معادله
جمع مسام، روزنان سوراخ ها بنموی ها جمع مسام و جمع ال جمع مسم (سم) : سوراخها، سوراخهای باریک و ریز پوست بدن
کشت کردن زمین بشراکت، معامله ایست که بین صاحب درخت و امثال آن یا عامل در مقابل حصه مشاع معین از ثمره واقع میشود و ثمره اعم است از میوه و برگ وگل و غیر آن (قانون مدنی ماده 543) عقد مزارعه در مورد درختان. توضیح در هر مورد که مساقات باطل باشد یا مسخ شود تما ثمره مال مالک است و عامل مستحق اجره المثل خواهد بود. (قانون مدنی ماده 544)
دشنام دادن کسی را، نادانی نمودن، اسراف کردن در نوشیدن شراب
کتک زدن، کتک کاری مضاربه: ... و جنگ و مدافعت و کینه کشی ومسافعت از میانه برداشته و همه فرمان پادشاه را مطوع و منقاد گشته
از شهر یا کشوری بشهر و کشور دیگر رفتن سفر کردن
زنا کردن، زنا
جمع مضافه، افزاها وابستان جمع مضافه (مضاف) : اضافه شده ها، منسوبات، متعلقات ضمایم، حوالی و اطراف شهر وناحیه ای: میر سلیق ارزن الروم ولواحق ومضافات آن یکسر بگرفت و امیر آرتق ماردین و آمد و منجگرد و ملیطه و خرت پرت و هرچه الی یومنا هذابانمضاف و منسوبست
دوستی پاک وخالص با کسی داشتن دوستی کردن، دوستی پاک: ببرکات مصافات تو از چنان و رطه هایل بر چه جمله خلاص یافتند
پاداش، مانند و برابر شدن
از هم جدا بودن، خلاف یکدیگر بودن نقیض هم بودن، جدایی، خلاف
((مُ))
فرهنگ فارسی معین
کشت کردن زمین به شراکت، معامله ای است که بین صاحب درخت و امثال آن یا عامل در مقابل حصه مشاع معین از ثمره واقع می شود و ثمره اعم است از میوه و برگ و گل و غیر آن
در کار زراعت یا پرورش درخت طبق قراردادی با هم شرکت کردن و حاصل آن را بین خود قسمت کردن، به یکدیگر آب دادن