- مسائت
- بد بودن، زشت بودن، بدحالی، املای دیگر واژۀ مساءة
معنی مسائت - جستجوی لغت در جدول جو
- مسائت
- اندوهگین شدن
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
تباهاندن گمان بد بردن بد کردن بدی بدی کردن با کسی، بد کردن کاری را، بدی مقابل احسان نیکی. یا اسائه ادب. بی ادبی کردن هتک هرمت کردن بی ادبی. توضیح در رسم الخط عربی (اساء ه) نویسند و در فارسی (اسائت) و (اسائه) معمول گردیده
پرسمانها، پرسشها، دشواری ها
مسئله ها، موضوع ها، مطلب ها، پرسشهایی درباره مسائل شرعی، امور مشکل، معضل ها، سؤال ها، پرسش ها، جمع واژۀ مسئله
زمین پیمایی، سطح قسمتی معین از محوطه ای، پیمودن زمین
سوال کردن پرسیدن: اما مقام مسائلت و اقامت بینت بر بندگان آنست که رب العالمین
موضوعات، مساله ها
چوب پهن و کلفتی که در زیر دو قاعده در نصب کنند، چوب جلو هودج. مقابل شونده روبرو شونده
درخواست، استدعا، تقاضا پرسیدن، پرسش
بعد و دوری و فاصله، دوری راه
سؤال کردن، پرسیدن
فاصلۀ بین دو مکان
سطحی که میان مجموعه ای از خطوط یا مرزها قرار دارد، اندازۀ سطح، دانش اندازه گرفتن زمین
کسی که نزدیک به مردن است
بد آمدن، گفتار یا کردار ناپسند داشتن، گمان بد بردن، اکراه، بدحالی: زمام تصرف در مصالح و مفاسد و مسرت ومساات در دستاختیار ایشان بدان جهت نهادند که