جدول جو
جدول جو

معنی مزودرم - جستجوی لغت در جدول جو

مزودرم(مِ زُ دِ)
برگه سوم و میانی جنین پس از دوران رشد کامل گاسترولا. (از دایره المعارف کیه) (از لاروس پزشکی). برگه سومی که در جنین حیوانات پرسلولی (باستثنای اسفنج ها و کیسه تنان) پس از مرحلۀ گاسترولا در بین اکتودرم و آندودرم بوجود می آید. (از جانورشناسی فاطمی) (از وراثت دکتر خبیری). برای آنکه پیدایش مزدورم را بدانیم نمو یک سلول تخم کم ذخیره یا آلسیت مانند تخم توتیا را مورد مطالعه قرار میدهیم:درمرحلۀ اول تخم بروش غیرمستقیم در سه سطح عمود بر یکدیگر تقسیم شده و هشت سلول مساوی بوجود می آورد که هر یک از این سلولها را بلاستومر نامند. این بلاستومرها باز هم تقسیمات را ادامه میدهند که تعداد زیادی سلولهای کوچک گرد هم بوجود می آید که حجم کلی این سلولها باندازۀ حجم اولیۀ سلول تخم است اجتماع این سلولها منظرۀ میوۀ توت را دارد این مرحله را مرولا گویند. درمرحلۀ دوم به تدریج سلولهای وسطی مرولا بطرف کنارۀجنین متوجه میشوند و در میان آنها حفره ای بوجود می آید و جنین شکل یک کرۀ توخالی را بخود میگیرد که در وسط آن مایعی آلبومین دار جمع میشود این مرحله را بلاستولا گویند و حفرۀ داخلی آن حفرۀ تقسیم یا بلاستوسل نامیده میشود و در این حالت سلولها مژک دار میشوند و جنین توتیا از غلاف خود خارج شده و میتواند در آب شناورگردد. در مرحلۀ سوم در یکی از نقاط بلاستولا که قطب نامیه نامیده میشود فرورفتگی پیدا می شود و این فرورفتگی بدرون حفرۀ تقسیم پیش میرود با این عمل فضای جدیدی درون جنین بوجود می آید که لولۀ گوارش جنین را میسازد و در این موقع جنین شبیه کیسه و جداره ای است که جدارۀ خارجی را اکتودرم و جدارۀ داخلی را آندودرم گویند و در این حالت جنین را جنین دو پوششی یا گاسترولا نامند. اهمیت مرحلۀ گاسترولائی در اینجاست که تمام جانوران پرسلولی این مرحله را طی میکنند فقط شاخه هائی از جانوران پرسلولی پست (مانند کیسه تنان و اسفنج ها) تا خاتمۀ عمر در این مرحله باقی میمانندو در سلولهای آنها تکامل و تنوعی حاصل نمیشود. در مرحلۀ چهارم بین اکتودرم و آندودرم بر اثر تقسیم سلولهای آندودرمی برگۀ سومی در جنین به نام مزودرم بوجود می آید این برگه به صورت پردۀ دو جداره ای است که یک جدار آن به اکتودرم می چسبد و سوماتوپلور را بوجود می آورد و جدار دیگر آن به آندودرم چسبیده اسپلانکنوپلور را بوجود می آورد و در وسط این دو جدار حفره ای تشکیل میشود که آن را حفرۀ عمومی یا سلوم گویند. (از وراثت دکتر خبیری) (از جانورشناسی فاطمی)، قسمتی از ساختمان داخلی پوست ساقه های گیاهان علفی که بین طبقۀ چوب پنبه (از خارج) و آندودرم و استوانۀ مرکزی (از داخل) قرار گرفته است. (از دایره المعارف کیه) (از لاروس)
لغت نامه دهخدا
مزودرم((مِ زُ دِ))
لایه زاینده میانی جنین که بین روپوست و درون پوست قرار دارد و از آن بافت پیوندی و عضلات و استخوان ها و دستگاه ادراری تناسلی و سیستم گردش خون پدید می آید، میان پوست (واژه فرهنگستان)، لایه میانی در پوشش خارجی خزه ها
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ملودرام
تصویر ملودرام
ملودرام (Melodrama) یک ژانر در هنرهای نمایشی، ادبیات و سینما است که بر پایه ابراز احساسات قوی و بیان دراماتیک و اغلب با استفاده از عناصر موسیقی تأکید دارد. این واژه از ترکیب کلمات `ملودی` (Melody) و `دراما` (Drama) برای توصیف یک نوع واقعیت پردازی طراحی شده است که به دنبال ایجاد احساسات قوی در مخاطبین است.
ویژگی های اصلی ملودرام عبارتند از:
1. آشکارسازی احساسات : این ژانر اغلب از طریق عمل به ویژه نمایشگری احساسات شخصیت ها، اشکال رفتاری نمایشی، و کشف احساسات مخفی به کار می رود.
2. تنوع احساسات : شخصیت ها در ملودرام ممکن است از احساسات شدید عشق، غم، ناراحتی، ترس و خشم تا حس زیبایی، امید و شادی تجربه کنند.
3. موسیقی و ملودی : استفاده از موسیقی برای تقویت و تأثیر بخشیدن به احساسات شخصیت ها و ساختارهای دراماتیک برجسته است.
4. پیچیدگی در داستان : معمولاً داستان های ملودرام شامل موضوعات پیچیده و واقع گرایانه ای هستند که در آن انتظارات و آرزوهای شخصیت ها معمولاً با موانع و چالش های قوی روبرو می شوند.
5. معماری نمادین : استفاده از نمادها، تصاویر و تصاویر برای نمایش عمیق تر احساسات و موضوعات.
ملودرام ها معمولاً در سینما، تئاتر، تلویزیون و حتی ادبیات استفاده می شوند و جذابیت زیادی برای مخاطبانی دارند که از تجربه ی احساسی و دراماتیک به خصوص لذت می برند.
نوعی نمایش یا فیلم که در اصل، ساده و احساسی اند و بیشتر با درگیر کردن احساس تماشاگر سر و کار دارند تا با درگیر کردن ذهن او. در ملودرام، مسائل اخلاقی به تقابل خیر و شر محدود می شود و شخصیت ها عمدتا یا خوبند و یا بد. در این نمایش ها فضایل خوب ستوده می شوند و با پیروزی یا موفقیت شخصیت خوب ماجرا، معمولا به خوبی و خوشی، همه چیز به پایان می رسد.در سال های آغازین تاریخ سینما و با ریشه دار شدن فیلم های بلند روایی، ملودرام ها بسیار پر طرفدار بودند
فرهنگ اصطلاحات سینمایی
تصویری از زودرس
تصویر زودرس
آنکه یا آنچه پیش از موقع مقرر فرابرسد، گل یا میوه که زودتر از نوع خود به دست آید
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مزوره
تصویر مزوره
مزوّر، تزویر کننده، دورو، دروغ گو، دروغ پرداز
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ملودرام
تصویر ملودرام
نمایش توام با موسیقی، رقص و آواز، داستان غم انگیزی که پایان بدی نداشته باشد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از متورم
تصویر متورم
ورم کرده، آماس کرده، آماسیده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مزدور
تصویر مزدور
کسی که برای دیگری کار می کند و مزد می گیرد، مزدبر، مزدگیر، کارگر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مزدحم
تصویر مزدحم
ازدحام کننده، انبوهی کننده
فرهنگ فارسی عمید
(مُ)
مزدور بودن. عمل مزدور. حالت مزدور بودن. اجیر بودن. مزدگیری در مقابل انجام کاری: رحمن است که راه مزدوری آسان کند. (کشف الاسرار ج 1 ص 32) ، استیجار. (یادداشت مرحوم دهخدا) ، اجراء. اجره. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد) ، محنت و زحمت بدنی، اجرت کار و مواجب. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(مِ لُ دْرا / دِ)
از ’ملوس’ یونانی به معنی آهنگ و ’درام’ بمعنی عمل نمایشی. درام با خصیصه های توده ای مردم که در آن حالات غم انگیز و مولم بطور ناگهانی و پیش بینی نشده آشکار می گردد و در هم می آمیزد. (از لاروس). ترکیبی است از آواز و رقص. در این سبک نمایش بازی کنان می خندند و می خندانند و گریه می کنند و می گریانند... و می رقصند و فریاد می زنند و آواز می خوانندو زندگی می کنند و می میرند و از مجموع این عملیات تماشاکنندگان را محظوظ می سازند. (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
(دُ وُ دُ رَ)
کنایه از کذب محض است. (لغت محلی شوشتر خطی)
لغت نامه دهخدا
آنکه بزودی رام شود، (آنندراج) :
آن مرغ زودرام که آوردمش کمین
دام فریب آب که و دانۀ که بود،
وحشی (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(مُ دَ رِ)
از حلق فروبرنده. (آنندراج) (از منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
مزوره در فارسی مونث مزور: ریویده، بیمار با بیمار خور مزوره در فارسی مونث مزور: ریوکار فرغولکار مونث مزور: تزویر شده، نوعی آش که ببیماران دهند. (باگوشت یا بی گوشت) جمع مزورات
فرهنگ لغت هوشیار
ترکیبی است از آواز و رقص. در این سبک نمایش بازی کنان میخندند و میخوانند و گریه میکنند و میگریانند و خوشحال میشوند و خوشحال میکنند میرقصند و فریاد میزنند و آواز میخوانند زندگی میکنند و میمیرند و از مجموع این عملیات تماشا کنندگان را محظوظ میسازند
فرهنگ لغت هوشیار
مزد گرفتن در مقابل انجام دادن کاری: رحمن است که راه مزدوری آسان کند، شاگردی استاد صنعتکار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متورم
تصویر متورم
آماسنده، ورم کرده، برآمده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مزدور
تصویر مزدور
کارگر روزانه، اجیر، مزدبر
فرهنگ لغت هوشیار
انبوه انبوه شده ازدحام کرده شده انبوه شده. ازدحام کننده انبوهی کننده
فرهنگ لغت هوشیار
در تازی نیامده بیمار با بیمار خور مونث مزور: تزویر شده، نوعی آش که ببیماران دهند. (باگوشت یا بی گوشت) جمع مزورات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مزدحم
تصویر مزدحم
((مُ دَ حِ))
ازدحام کننده، انبوهی کننده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مزدور
تصویر مزدور
((مُ))
اجیر، کسی که برای گرفتن مزد کار انجام می دهد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از متورم
تصویر متورم
((مُ تَ وَ رِّ))
آماسیده، ورم کرده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از زودرس
تصویر زودرس
((رَ یا رِ))
آن چه که پیش از موقع مقرر به دست آید
فرهنگ فارسی معین
((مِ لُ دِ))
درام عامه پسند موزیکال با ویژگی های نمایشی و حرکت های بدنی که موضوع آن معم ولاً غیرواقعی و اغراق آمیز است
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مزدور
تصویر مزدور
اجیر
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از متورم
تصویر متورم
آماسیده
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از زودرس
تصویر زودرس
Precocious, Premature
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از متورم
تصویر متورم
Bloated
دیکشنری فارسی به انگلیسی
عملگی، کارگری، کارگری کردن
فرهنگ گویش مازندرانی
تصویری از متورم
تصویر متورم
inchado
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از زودرس
تصویر زودرس
преждевременный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از زودرس
تصویر زودرس
frühreif, verfrüht
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از متورم
تصویر متورم
aufgebläht
دیکشنری فارسی به آلمانی