- مزرع
- مزرعه، جای کشت و زرع، کشتزار
معنی مزرع - جستجوی لغت در جدول جو
- مزرع
- کشتزار، مززعه
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
کشتزار
جای کشت و زرع، کشتزار
مزرعه در فارسی: کشتزار گاویت محل کشت و زرع کشت زار: از هبوب عواصف مهابت غازیان و عبور سیلاب سیاست سپاه گیتی ستان قریب هفتصد قصبه و مزرعه و دیر عرصه نهب و تاراج گشت، جمع مزارع. 2 یا مزرعه خاک. زمین، جسد انسان و حیوان، قبر گور. یا مزرعه دانه سوز. دنیا عالم
Plantation
plantação
Plantage
plantacja
плантация
плантація
plantage
plantación
plantation
piantagione
बागान
perkebunan
מִטעָה
shamba
চাষাবাদ
مزرعةٌ
جای ورود به آب، جای آب خوردن
مزرعه ها، کشتزارها، جمع واژۀ مزرعه
شتابنده، شتاب کننده، سریع، تیزرو، چست و چالاک
بیتی که هر دو مصراعش قافیه داشته باشد، بر زمین افکنده
زره پوشاننده، پیراهن پوشاننده: زن مورچه خوار آمریکایی
خارپشت
جمع مزرع، جای کاشتن، کشتزارها