دختر تابان رخسار. (از منتهی الارب) ، زن که بر زانوی و فرجش موی نباشد. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) ، درخت بی برگ. (منتهی الارب) (دستور الاخوان). خرمابن بی برگ. (مهذب الاسماء) ، زمین بی نبات. (مهذب الاسماء). ریگستانی گسترده و بی گیاه. (منتهی الارب). ریگ هموار بی نبات. (دستور الاخوان) ، مادیانی که گرداگرد سم وی موی نباشد. (ناظم الاطباء). ج، مرادی
دختر تابان رخسار. (از منتهی الارب) ، زن که بر زانوی و فرجش موی نباشد. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) ، درخت بی برگ. (منتهی الارب) (دستور الاخوان). خرمابن بی برگ. (مهذب الاسماء) ، زمین بی نبات. (مهذب الاسماء). ریگستانی گسترده و بی گیاه. (منتهی الارب). ریگ هموار بی نبات. (دستور الاخوان) ، مادیانی که گرداگرد سم وی موی نباشد. (ناظم الاطباء). ج، مرادی
برابر. مقابل. (منتهی الارب). مقابل و برابر، گویند هذا میداؤه، این برابر آن است و هذا بمیدائه، این در مقابل آن است. (از ناظم الاطباء) (منتهی الارب، مادۀ م ی د). مقابل، گویند داره میداء داره، ای حذاؤه، پیشاپیش. (منتهی الارب) ، میداءالطریق، دو کرانۀ راه و دوری آن. (از منتهی الارب) (از ناظم الاطباء). دو جانب طریق و بعد آن. (از اقرب الموارد) ، نهایت و پایان چیزی. (منتهی الارب). مبلغ چیزی. (از اقرب الموارد) ، قیاس چیزی، غایت. میدی. (منتهی الارب). رجوع به میدی شود
برابر. مقابل. (منتهی الارب). مقابل و برابر، گویند هذا میداؤه، این برابر آن است و هذا بمیدائه، این در مقابل آن است. (از ناظم الاطباء) (منتهی الارب، مادۀ م ی د). مقابل، گویند داره میداء داره، ای حذاؤه، پیشاپیش. (منتهی الارب) ، میداءالطریق، دو کرانۀ راه و دوری آن. (از منتهی الارب) (از ناظم الاطباء). دو جانب طریق و بعد آن. (از اقرب الموارد) ، نهایت و پایان چیزی. (منتهی الارب). مبلغ چیزی. (از اقرب الموارد) ، قیاس چیزی، غایت. میدی. (منتهی الارب). رجوع به میدی شود
میان ناف و زهار، و یا میان سینه و زهار، و یا پوستکی است تنک میان آنها. (از منتهی الارب). مریداء پوست مابین ناف و زهار. (مرصع). پوستگی تنک از ناف تا زهار در اندرون شکم. حوصله، و آن فرود ناف است تا عانه، سوراخی است که روده های خایگان از آن در کیسۀ خایه ریزد. (یادداشت مرحوم دهخدا) ، دو رگ است که وقت بانگ برآید و متنفخ گردد. (منتهی الارب). دو رگ است که شخص بانگ برآرنده بر آنها تکیه می کند. (از اقرب الموارد) ، تهی جای لب زیرین و بروت. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) ، آنچه گرداگرد ریش بچه باشد، بغل. (منتهی الارب). ابط و زیر بغل. (از اقرب الموارد)
میان ناف و زهار، و یا میان سینه و زهار، و یا پوستکی است تنک میان آنها. (از منتهی الارب). مریداء پوست مابین ناف و زهار. (مرصع). پوستگی تنک از ناف تا زهار در اندرون شکم. حوصله، و آن فرود ناف است تا عانه، سوراخی است که روده های خایگان از آن در کیسۀ خایه ریزد. (یادداشت مرحوم دهخدا) ، دو رگ است که وقت بانگ برآید و متنفخ گردد. (منتهی الارب). دو رگ است که شخص بانگ برآرنده بر آنها تکیه می کند. (از اقرب الموارد) ، تهی جای لب زیرین و بروت. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) ، آنچه گرداگرد ریش بچه باشد، بغل. (منتهی الارب). اِبْط و زیر بغل. (از اقرب الموارد)
در مورد تحسین کارکسی بکار رود، پهلوانی که از حریف عاجز شود و میخواهد کشتی را ختم کند گوید: مریزاد. درین صورت حریف از او دست بر میدارد. یا دست مریزاد. در مورد تحسین بکار رود: اگر بتگر چنو پیکر نگارد مریزاد آن خجسته دست بتگر. (دقیقی. گنج سخن)
در مورد تحسین کارکسی بکار رود، پهلوانی که از حریف عاجز شود و میخواهد کشتی را ختم کند گوید: مریزاد. درین صورت حریف از او دست بر میدارد. یا دست مریزاد. در مورد تحسین بکار رود: اگر بتگر چنو پیکر نگارد مریزاد آن خجسته دست بتگر. (دقیقی. گنج سخن)
جمع مراده، آرزوها خواست ها جمع مراده، جمع مراد آرزوها مقصودها: و از شهاب الدین مسعود شنیدم... که هنوز اوهار مرادات در چمن سلطنت از اکمام تخمی تمام بیرون نیامده
جمع مراده، آرزوها خواست ها جمع مراده، جمع مراد آرزوها مقصودها: و از شهاب الدین مسعود شنیدم... که هنوز اوهار مرادات در چمن سلطنت از اکمام تخمی تمام بیرون نیامده