معنی مریزاد - فرهنگ فارسی عمید
معنی مریزاد
مریزاد
برای دعا و تحسین کار و هنر کسی به کار می رود، دست مریزاد، برای مثال اگر بتگر چون او پیکر نگارد / مریزاد آن خجسته دست بتگر (دقیقی - ۱۰۰)
تصویر مریزاد
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با مریزاد
مریزاد
مریزاد
در مورد تحسین کارکسی بکار رود، پهلوانی که از حریف عاجز شود و میخواهد کشتی را ختم کند گوید: مریزاد. درین صورت حریف از او دست بر میدارد. یا دست مریزاد. در مورد تحسین بکار رود: اگر بتگر چنو پیکر نگارد مریزاد آن خجسته دست بتگر. (دقیقی. گنج سخن)
فرهنگ لغت هوشیار
مریزاد
مریزاد
دعایی) یعنی در لغزش مباد. (غیاث) (آنندراج). آفرین. زه: بنازم به دستی که انگورچید مریزاد پائی که درهم فشرد. ؟ (از یادداشت مرحوم دهخدا)
لغت نامه دهخدا
پریزاد
پریزاد
زاده پری فرزند پری پری نژاد، (استعاره) کودک زنی زیبا، (استعاره) فرزند زیبا
فرهنگ لغت هوشیار
میرزاد
میرزاد
میرزاده: آمدی روزی بمکتب میرداد کودکی را دید پیش میرزاد. (منطق الطیر)
فرهنگ لغت هوشیار
جدول جو جستجوی پیشرفته در مجموعه فرهنگ لغت، دیکشنری و دایره المعارف گوناگون
© 2025 | تمامی خدمات جدول جو رایگان است.