ده مرکز دهستان لب کویر بخش بجستان شهرستان گناباد، در 37 هزارگزی شمال شرقی بجستان در جلگه و گرمسیر. دارای 1000تن سکنه. آبش از قنات و محصولش غلات، زیره، ارزن، شغل مردمش زراعت ومال داری است. (از فرهنگ جغرافیائی از ایران ج 9)
ده مرکز دهستان لب کویر بخش بجستان شهرستان گناباد، در 37 هزارگزی شمال شرقی بجستان در جلگه و گرمسیر. دارای 1000تن سکنه. آبش از قنات و محصولش غلات، زیره، ارزن، شغل مردمش زراعت ومال داری است. (از فرهنگ جغرافیائی از ایران ج 9)
جزیره ای است بزرگ بهند و در آن کوهی است که بر آن آدم علیه السلام هبوط نمود. (منتهی الارب). رجوع به سراندیب و نزهه القلوب ص 2، 11، 168، 196، 203، 231، 256، 262 و تاریخ گزیده ص 23 و 32 شود
جزیره ای است بزرگ بهند و در آن کوهی است که بر آن آدم علیه السلام هبوط نمود. (منتهی الارب). رجوع به سراندیب و نزهه القلوب ص 2، 11، 168، 196، 203، 231، 256، 262 و تاریخ گزیده ص 23 و 32 شود
دهی است از دهستان روقات بخش مرکزی شهرستان مرند، در 30هزارگزی جنوب شرقی مرند و 5هزارگزی خط آهن تبریز به مرند در منطقۀ کوهستانی سردسیر واقع و دارای 282 تن سکنه است. آبش از چشمه و شغل مردمش زراعت و گله داری است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
دهی است از دهستان روقات بخش مرکزی شهرستان مرند، در 30هزارگزی جنوب شرقی مرند و 5هزارگزی خط آهن تبریز به مرند در منطقۀ کوهستانی سردسیر واقع و دارای 282 تن سکنه است. آبش از چشمه و شغل مردمش زراعت و گله داری است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
آنکه به زدن و دشنام دادن بر چیزی غالب شود و چیره گردد. (ناظم الاطباء). به زدن و دشنام و قهر فراگیرنده و چیره گردنده بر کسی. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). چیره گردنده. (آنندراج)
آنکه به زدن و دشنام دادن بر چیزی غالب شود و چیره گردد. (ناظم الاطباء). به زدن و دشنام و قهر فراگیرنده و چیره گردنده بر کسی. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). چیره گردنده. (آنندراج)
دهی است از دهستان برکال بخش خلیل آباد شهرستان کاشمر، سکنۀ آن 222 تن. آب آن از قنات و محصول آن غلات، پنبه و میوه جات است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
دهی است از دهستان برکال بخش خلیل آباد شهرستان کاشمر، سکنۀ آن 222 تن. آب آن از قنات و محصول آن غلات، پنبه و میوه جات است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
قصبه از دهستان بخش طرقبه شهرستان مشهد، دارای 2442 تن سکنه، آب آن از رودخانه، محصول آن غلات، بنشن، خشکبارو انواع میوه، شغل اهالی زراعت، باغداری، گله داری وقالیچه بافی است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9) یکی از دهستانهای بخش طرقبه شهرستان مشهد، شامل 26 آبادی بزرگ و کوچک، دارای 15663 تن سکنه است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
قصبه از دهستان بخش طرقبه شهرستان مشهد، دارای 2442 تن سکنه، آب آن از رودخانه، محصول آن غلات، بنشن، خشکبارو انواع میوه، شغل اهالی زراعت، باغداری، گله داری وقالیچه بافی است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9) یکی از دهستانهای بخش طرقبه شهرستان مشهد، شامل 26 آبادی بزرگ و کوچک، دارای 15663 تن سکنه است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
هرچیز که از حریر سازند. (برهان). هرچه از پرند سازند. آنچه از پرند دوزند. (فرهنگ رشیدی). پرندینه: ز هر سو بی اندازه در وی بجوش بتان پرندین بر حله پوش. اسدی
هرچیز که از حریر سازند. (برهان). هرچه از پرند سازند. آنچه از پرند دوزند. (فرهنگ رشیدی). پرندینه: ز هر سو بی اندازه در وی بجوش بتان پرندین بر حله پوش. اسدی