جدول جو
جدول جو

معنی پرندین

پرندین((پَ رَ دِ))
آن چه از پرند درست کنند، هر چه از حریر سازند، پرندینه
تصویری از پرندین
تصویر پرندین
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با پرندین

پرندین

پرندین
هرچیز که از حریر سازند. (برهان). هرچه از پرند سازند. آنچه از پرند دوزند. (فرهنگ رشیدی). پرندینه:
ز هر سو بی اندازه در وی بجوش
بتان پرندین بر حله پوش.
اسدی
لغت نامه دهخدا

پرندینه

پرندینه
آنچه از پرند درست کنند هر چه از حریر سازند پرندینه
پرندینه
فرهنگ لغت هوشیار

پلندین

پلندین
بلندین، پیرامون در، چهارچوب در خانه، چوب بالای در، سردر خانه
پلندین
فرهنگ فارسی عمید