مقابل زنده، انسان یا حیوان که بی جان شده باشد، درگذشته، بی جان، کنایه از بی حس و حرکت، کنایه از نابود شده، کنایه از بسیار شیفته، عاشق، کنایه از خاموش شده، کنایه از خشک، لم یزرع
مقابلِ زنده، انسان یا حیوان که بی جان شده باشد، درگذشته، بی جان، کنایه از بی حس و حرکت، کنایه از نابود شده، کنایه از بسیار شیفته، عاشق، کنایه از خاموش شده، کنایه از خشک، لم یزرع
گیاهی بیابانی یک ساله از خانوادۀ نعناع دارای برگ های ریز و گل های کبودرنگ با طعم تند و خوشبو که در طب برای معالجۀ بعضی امراض ریه و معده به کار می رود و به عنوان سبزی خوردن مصرف می شود، اوشه، اوشن، صعتر، سعتر، کالونی
گیاهی بیابانی یک ساله از خانوادۀ نعناع دارای برگ های ریز و گل های کبودرنگ با طعم تند و خوشبو که در طب برای معالجۀ بعضی امراض ریه و معده به کار می رود و به عنوان سبزی خوردن مصرف می شود، اوشِه، اوشن، صَعتَر، سَعتَر، کالونی
رودۀ شبیه به کیسه که آن را اعور خوانند. (از منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). اعور. معی اعور. (نشؤاللغه ص 92). معی اعور، برای اینکه تیر می اندازند باآن و اعور گویند از آنکه مانند کیسه ای است که سوراخ ندارد. (از اقرب الموارد). رودۀ اعور. (مفاتیح)
رودۀ شبیه به کیسه که آن را اعور خوانند. (از منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). اعور. معی اعور. (نشؤاللغه ص 92). معی اعور، برای اینکه تیر می اندازند باآن و اعور گویند از آنکه مانند کیسه ای است که سوراخ ندارد. (از اقرب الموارد). رودۀ اعور. (مفاتیح)
مضغه در فارسی جویدنی در خور جویدن، گوشتک (اندیشه های فلسفی ایرانی) : در فرایند رسیدن زه قطعه ای از گوشت که قابل جویدن باشد، طور سوم از ادوار نطفه نطفه بسته: سنگ در اجزای کان زرد شد آنگاه لعل نطفه در ارحام خلق مضغه شد آنگه جنین. (خاقانی)
مضغه در فارسی جویدنی در خور جویدن، گوشتک (اندیشه های فلسفی ایرانی) : در فرایند رسیدن زه قطعه ای از گوشت که قابل جویدن باشد، طور سوم از ادوار نطفه نطفه بسته: سنگ در اجزای کان زرد شد آنگاه لعل نطفه در ارحام خلق مضغه شد آنگه جنین. (خاقانی)
این واژه بدینگونه آمده در یک فرهنگ فارسی و آن را بر گرفته از مروح تازی دانسته این واژه پارسی است و چنان که در آنندراج آمده، مروه خو انده می شود و هم پیوند است با واژه مرو در پارسی پهلوی که به گیاه خوشبو گفته می شود مروه گیاهی است خوشبوی و شاید همان گیاهی که در گویش تهرانی و گویش اراکی، مرزه خوانده می شود. سخت خوشبوی ومعطر کننده، مروه مروت در فارسی مردمی مردانگی
این واژه بدینگونه آمده در یک فرهنگ فارسی و آن را بر گرفته از مروح تازی دانسته این واژه پارسی است و چنان که در آنندراج آمده، مروه خو انده می شود و هم پیوند است با واژه مرو در پارسی پهلوی که به گیاه خوشبو گفته می شود مروه گیاهی است خوشبوی و شاید همان گیاهی که در گویش تهرانی و گویش اراکی، مرزه خوانده می شود. سخت خوشبوی ومعطر کننده، مروه مروت در فارسی مردمی مردانگی
نام نژادی از بز که مانند بز آنقره و بز کشمیر دارای کرک وپشم لطیف است و از کرک آن شال و دستکش میبافند. اصل نژاد مرغز از نسل نژاد بزهای کشمیر و آنقره است بهمین جهت در تقسیم بندی علمی آنرا جزو بز آنقره یا کشمیر محسوب میدارند، قسمی پوست بز پر پشم از نژاد مرغز که آنرا بر زمین گسترند و نیز دوریشان بصورت جامه پوشند: رواج پوست مرغز که در بسطام و شاهرود تربیت میکنند و بعمل میاورند. توضیح ظاهرا این کلمه ماخوذ ازنام مرغز شهر معروف است چه نوشته اند آنجا موی گوسفندان نرم و بلند وپیچیده بود
نام نژادی از بز که مانند بز آنقره و بز کشمیر دارای کرک وپشم لطیف است و از کرک آن شال و دستکش میبافند. اصل نژاد مرغز از نسل نژاد بزهای کشمیر و آنقره است بهمین جهت در تقسیم بندی علمی آنرا جزو بز آنقره یا کشمیر محسوب میدارند، قسمی پوست بز پر پشم از نژاد مرغز که آنرا بر زمین گسترند و نیز دوریشان بصورت جامه پوشند: رواج پوست مرغز که در بسطام و شاهرود تربیت میکنند و بعمل میاورند. توضیح ظاهرا این کلمه ماخوذ ازنام مرغز شهر معروف است چه نوشته اند آنجا موی گوسفندان نرم و بلند وپیچیده بود
حشره ایست از راسته نازک بالان که تیره خاصی را بنام تیره مورچگان در این راسته بوجود میاورد. مورچه جانوریست اجتماعی و آن دارای گونه های بسیار میباشد و مخصوصا برخی گونه های نواحی حاره مورچه های خطرناک و گوشتخوارند و چون بطور دسته جمعی حمله میکنند هر جانوری را که غافلگیر کنند بزودی از پای در میاورند و در مدت قلیلی همه عضلات و انساج جانور را مورد طعمه قرار داده اسکلتی از او بر جای میگذارند. مورچه های یک لانه به سه دسته تقسیم میشوند: عده ای مورچه های کارگرند که عموما فاقد بال هستند و کار آنها جمع آوری دانه ها و مواد غذایی و حفر لانه و نگهداری تخمها و نوزادان میباشد. تعداد کمی از افراد یک لانه مورچه های نر و ماده هستند که دارای چهار بال نازک میباشند. مورچه ها حشراتی هستند که از نظر هوش و غریزه طبیعی کاملند. بین شکم و تنه این حشرات پایه ای وجود دارد که بوسیله آن شکم میتواند حرکات زیادی در جهات مختلف انجام دهد. مورچه های کارگر دارای سر کوچکی هستند در صورتیکه نرها و ماده ها دارای سر بزرگند. آرواره های این حشره نسبه قوی است و پاهایش به چنگال ختم میشوند. بالهای جنس ماده حشره مذکور پس از جفتگیری می افتند. عمر مورچه های کارگر بین 8 تا 10 ماه و مورچه ماده (ملکه) یک سال و مورچه های نر فقط دو هفته است یعنی پس از جفتگیری با ماده میمیرند. کار ملکه بارور شده فقط تخم گذاری است. مورچه های عمله تخم ها را جمع میکنند و پس از آنکه لاروها بیرون آمدند آنها را مواظبت کرده غذا میدهند. نوزاد ها معمولا در پیله سفیدی قرار دارند. بالغ بر 2000 گونه مورچه تاکنون در روی زمین شناخته شده که همه دارای زندگی و قوانین اجتماعی کاملند و بسیار اتفاق می افتد که فردی منافع شخصی خود را فدای منافع جمع می کند مور جمع مورچگان. یا مورچه سفید. موریانه یا مورچه عنبرین. خط زیبا رویان . یا روی مورچه سوار بودن، بسیار کند راه رفتن، جوهر شمشیر و خنجر و کارد: (آن جهانگیر که شیرینی جان بدخواه گاه هیجا خورش مورچه خنجر کرد) (امیر خسرو)
حشره ایست از راسته نازک بالان که تیره خاصی را بنام تیره مورچگان در این راسته بوجود میاورد. مورچه جانوریست اجتماعی و آن دارای گونه های بسیار میباشد و مخصوصا برخی گونه های نواحی حاره مورچه های خطرناک و گوشتخوارند و چون بطور دسته جمعی حمله میکنند هر جانوری را که غافلگیر کنند بزودی از پای در میاورند و در مدت قلیلی همه عضلات و انساج جانور را مورد طعمه قرار داده اسکلتی از او بر جای میگذارند. مورچه های یک لانه به سه دسته تقسیم میشوند: عده ای مورچه های کارگرند که عموما فاقد بال هستند و کار آنها جمع آوری دانه ها و مواد غذایی و حفر لانه و نگهداری تخمها و نوزادان میباشد. تعداد کمی از افراد یک لانه مورچه های نر و ماده هستند که دارای چهار بال نازک میباشند. مورچه ها حشراتی هستند که از نظر هوش و غریزه طبیعی کاملند. بین شکم و تنه این حشرات پایه ای وجود دارد که بوسیله آن شکم میتواند حرکات زیادی در جهات مختلف انجام دهد. مورچه های کارگر دارای سر کوچکی هستند در صورتیکه نرها و ماده ها دارای سر بزرگند. آرواره های این حشره نسبه قوی است و پاهایش به چنگال ختم میشوند. بالهای جنس ماده حشره مذکور پس از جفتگیری می افتند. عمر مورچه های کارگر بین 8 تا 10 ماه و مورچه ماده (ملکه) یک سال و مورچه های نر فقط دو هفته است یعنی پس از جفتگیری با ماده میمیرند. کار ملکه بارور شده فقط تخم گذاری است. مورچه های عمله تخم ها را جمع میکنند و پس از آنکه لاروها بیرون آمدند آنها را مواظبت کرده غذا میدهند. نوزاد ها معمولا در پیله سفیدی قرار دارند. بالغ بر 2000 گونه مورچه تاکنون در روی زمین شناخته شده که همه دارای زندگی و قوانین اجتماعی کاملند و بسیار اتفاق می افتد که فردی منافع شخصی خود را فدای منافع جمع می کند مور جمع مورچگان. یا مورچه سفید. موریانه یا مورچه عنبرین. خط زیبا رویان . یا روی مورچه سوار بودن، بسیار کند راه رفتن، جوهر شمشیر و خنجر و کارد: (آن جهانگیر که شیرینی جان بدخواه گاه هیجا خورش مورچه خنجر کرد) (امیر خسرو)
ماچه خر ماده خر در فارسی واژه مراغه از مراغ که غلتگاه ستور است بر گرفته شده و برابر با غلت زدن ستورانه به کار رفته است. بخاک غلتیدن: (خواجه احمدبن حسن) این را سخت خواهان بود که بهانه می جست بر حصیری تا وی را بمالد که دانست وقت نیک است و امیر بهیچ حال جانب وی را که دی خلعت وزارت داده امروز به حصیری بندهد وچون خاک یافت مراغه دانست کرد. توضیح بمعنی در خاک غلتیدن در عربی فقط باب تفعیل (تمریغ) و تفعل (تمرغ) استعمال میشود و مراغه فقط اسم مکان یعنی محل غلتیدن آمده، موضعی که چارپایان در آنجا بخاک غلتند
ماچه خر ماده خر در فارسی واژه مراغه از مراغ که غلتگاه ستور است بر گرفته شده و برابر با غلت زدن ستورانه به کار رفته است. بخاک غلتیدن: (خواجه احمدبن حسن) این را سخت خواهان بود که بهانه می جست بر حصیری تا وی را بمالد که دانست وقت نیک است و امیر بهیچ حال جانب وی را که دی خلعت وزارت داده امروز به حصیری بندهد وچون خاک یافت مراغه دانست کرد. توضیح بمعنی در خاک غلتیدن در عربی فقط باب تفعیل (تمریغ) و تفعل (تمرغ) استعمال میشود و مراغه فقط اسم مکان یعنی محل غلتیدن آمده، موضعی که چارپایان در آنجا بخاک غلتند
گیاهی است یکساله از تیره نعناعیان که دارای ساقه های متعدد و به رنگ مایل به قرمز است. برگ های آن نرم و متقابل و تقریباً بدون دمبرگ و باریک و نوک تیز و پوشیده از کرک و دارای تارهای غده ای فراوان اسانس دار است. این گیاه در ایران جزو سبزی های
گیاهی است یکساله از تیره نعناعیان که دارای ساقه های متعدد و به رنگ مایل به قرمز است. برگ های آن نرم و متقابل و تقریباً بدون دمبرگ و باریک و نوک تیز و پوشیده از کرک و دارای تارهای غده ای فراوان اسانس دار است. این گیاه در ایران جزو سبزی های