- مرصاد (پسرانه)
- کمین گاه، گذرگاه
معنی مرصاد - جستجوی لغت در جدول جو
- مرصاد
- راه، گذرگاه، کمین گاه، جای دیده بان
- مرصاد
- راه فراخ، رصد گاه، دیده گه، کمینگاه
- مرصاد ((مِ))
- کمین گاه، رصدخانه
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
آماده چیزی شدن، محیا ساختن، چشم داشتن، انتظار
مرصدها، رصد خانه ها، کمین گاه ها، جمع واژۀ مرصد
ماه پنجم از سال خورشیدی، روز هفتم از هر ماه خورشیدی، برای مثال روز مرداد مژده داد بدان / که جهان شد به طبع باز جوان (مسعودسعد - ۵۴۶)
ویژگی ستاره ای که وضع آن در رصد خانه معلوم شده، رصد شده
توت تود، توت سرخ، سرخابی از رنگ ها، هسته انگور درخت توت یا توت سرخ، میوه توت، رنگی است سرخ
زیگیده ستاره ای که در زیگ خانه جنب و رفتارش بررسی شده، ماننیده (انتظار کشیده) انتظار کشیده شده، ستاره ای که در رصد خانه حرکات و اوضاعش ضبط شده
فرفره، ماله
ماه پنجم هر سال شمسی، هفتمین روز هر ماه شمسی: روز مرداد مژده داد بدان که جهان شد بطبع باز جوان. (مسعود سعد)
جمع مرصد، زیگ گاه ها نخیزگاه ها (کمین گاه ها) جمع مرصد: کینگاهها، محلهای رصد ستارگان
در بدیع آن است که شاعر شعری بگوید که وقتی مصراع اول یا کلمۀ اول مصراع دوم را بخواند شنونده دریابد که مضمون یا قافیۀ مصراع دوم چیست مانند این بیت، برای مثال ترسم که صرفه ای نبرد روز بازخواست / نان حلال شیخ ز آب حرام ما (حافظ - ۳۸) ، مراد مصراع دوم است که وقتی «نان حلال» را بخواند معلوم می شود که کلمۀ آخر «آب حرام» خواهد بود، تسهیم، در کمینگاه نشستن
عالم بعلم هیئت
رصد خانه، کمین گاه
خواسته، آرزو، مقصود، منظور، در تصوف پیر، آنچه موجب کامرانی و موفقیت شود
مراد طلبیدن: درخواست کردن حاجت،برای مثال خیز تا از در میخانه گشادی طلبیم / به ره دوست نشینیم و مرادی طلبیم (حافظ - ۷۳۸)
مراد طلبیدن: درخواست کردن حاجت،
مرصاد بنگرید به مرصاد
آرزو، کام، خواسته، خواهش