جدول جو
جدول جو

معنی مراصد

مراصد
مرصدها، رصد خانه ها، کمین گاه ها، جمع واژۀ مرصد
تصویری از مراصد
تصویر مراصد
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با مراصد

مراصد

مراصد
جمع مرصد، زیگ گاه ها نخیزگاه ها (کمین گاه ها) جمع مرصد: کینگاهها، محلهای رصد ستارگان
فرهنگ لغت هوشیار

مراصد

مراصد
جَمعِ واژۀ مرصد، به معنی محل نگهبانی و مراقبت و رصد است. (از متن اللغه). رصدگاهها. رجوع به مرصد شود، مراصدالحیات، مکامنها. (متن اللغه). کمین گاهها. مکمن ها
لغت نامه دهخدا

مراقد

مراقد
جمع مرقد، آرامگاه ها مرغزن ها جمع مرقد: ... . و دیده حقود حسود از ملاحظت قیامت غنوده
فرهنگ لغت هوشیار

مراشد

مراشد
به گونه رمن راه های راست از ساخته های فارسی گویان راهنمایان (راهنما مرشد)
فرهنگ لغت هوشیار