گیاهی بیابانی یک ساله از خانوادۀ نعناع دارای برگ های ریز و گل های کبودرنگ با طعم تند و خوشبو که در طب برای معالجۀ بعضی امراض ریه و معده به کار می رود و به عنوان سبزی خوردن مصرف می شود، اوشه، اوشن، صعتر، سعتر، کالونی
گیاهی بیابانی یک ساله از خانوادۀ نعناع دارای برگ های ریز و گل های کبودرنگ با طعم تند و خوشبو که در طب برای معالجۀ بعضی امراض ریه و معده به کار می رود و به عنوان سبزی خوردن مصرف می شود، اوشِه، اوشن، صَعتَر، سَعتَر، کالونی
نوعی از سعتر بستانی که برگش دراز باشد. (رشیدی) (از برهان قاطع) (از جهانگیری) .سبزی ای است خوردنی که مانند ریحان و ترخان با آن خورند. (انجمن آرا). یکی از احرار بقول با برگهای باریک و مزه تند و معطر که خام و پخته آن را خورند. (یادداشت مرحوم دهخدا). گیاهی است یک ساله از تیره نعنائیان دارای ساقه های متعدد و برنگ متمایل به قرمز که به حالت وحشی در اروپای جنوبی و آسیا به فراوانی میروید. برگهای آن نرم و متقابل و تقریباً بدون دمبرگ وباریک و نوک تیز و پوشیده از کرک و دارای تارهای غده ای فراوان اسانس دار است، گلهایش ارغوانی و به طور مجتمع در نقاط مختلف ساقه های متعدد آن قرار گرفته است. از این گیاه اسانسی حاصل میشود که به صورت مایعی بی رنگ یا مایل به زردی است. سر شاخه های گلدار و برگهای آن بوی معطر و اثر نیرودهنده و تسهیل کننده عمل هضم و مقوی معده و مدر و بادشکن دارد. این گیاه در ایران جزو سبزی های خوراکی به صورت خام و پخته در اغذیه مصرف میشود ندغ. صعترالبر. (فرهنگ فارسی معین). و نیزرجوع به گیاه شناسی گل گلاب ص 249 و کارآموزی داروسازی ص 214 شود، مالۀ بنایان و گلکاران. آلتی که بدان کاهگل و گچ بر دیوار مالند. (برهان قاطع) (از انجمن آرا) (از جهانگیری) (رشیدی) (از واژۀ اوستائی مرز به معنی مالیدن است)، چراغدان. (جهانگیری) (رشیدی) (انجمن آرا) (برهان قاطع). مزره (به تقدیم زاء بر راء) هم به این معنی گفته اند. (رشیدی) (برهان قاطع). رجوع به مزره شود، موش. (رشیدی) (انجمن آرا) (برهان قاطع) فاره. (برهان قاطع). رجوع به مرز و مرزنگوش و حواشی آن شود
نوعی از سعتر بستانی که برگش دراز باشد. (رشیدی) (از برهان قاطع) (از جهانگیری) .سبزی ای است خوردنی که مانند ریحان و ترخان با آن خورند. (انجمن آرا). یکی از احرار بقول با برگهای باریک و مزه تند و معطر که خام و پخته آن را خورند. (یادداشت مرحوم دهخدا). گیاهی است یک ساله از تیره نعنائیان دارای ساقه های متعدد و برنگ متمایل به قرمز که به حالت وحشی در اروپای جنوبی و آسیا به فراوانی میروید. برگهای آن نرم و متقابل و تقریباً بدون دمبرگ وباریک و نوک تیز و پوشیده از کرک و دارای تارهای غده ای فراوان اسانس دار است، گلهایش ارغوانی و به طور مجتمع در نقاط مختلف ساقه های متعدد آن قرار گرفته است. از این گیاه اسانسی حاصل میشود که به صورت مایعی بی رنگ یا مایل به زردی است. سر شاخه های گلدار و برگهای آن بوی معطر و اثر نیرودهنده و تسهیل کننده عمل هضم و مقوی معده و مدر و بادشکن دارد. این گیاه در ایران جزو سبزی های خوراکی به صورت خام و پخته در اغذیه مصرف میشود ندغ. صعترالبر. (فرهنگ فارسی معین). و نیزرجوع به گیاه شناسی گل گلاب ص 249 و کارآموزی داروسازی ص 214 شود، مالۀ بنایان و گلکاران. آلتی که بدان کاهگل و گچ بر دیوار مالند. (برهان قاطع) (از انجمن آرا) (از جهانگیری) (رشیدی) (از واژۀ اوستائی مرز به معنی مالیدن است)، چراغدان. (جهانگیری) (رشیدی) (انجمن آرا) (برهان قاطع). مزره (به تقدیم زاء بر راء) هم به این معنی گفته اند. (رشیدی) (برهان قاطع). رجوع به مزره شود، موش. (رشیدی) (انجمن آرا) (برهان قاطع) فاره. (برهان قاطع). رجوع به مرز و مرزنگوش و حواشی آن شود
گیاهی است یکساله از تیره نعناعیان که دارای ساقه های متعدد و به رنگ مایل به قرمز است. برگ های آن نرم و متقابل و تقریباً بدون دمبرگ و باریک و نوک تیز و پوشیده از کرک و دارای تارهای غده ای فراوان اسانس دار است. این گیاه در ایران جزو سبزی های
گیاهی است یکساله از تیره نعناعیان که دارای ساقه های متعدد و به رنگ مایل به قرمز است. برگ های آن نرم و متقابل و تقریباً بدون دمبرگ و باریک و نوک تیز و پوشیده از کرک و دارای تارهای غده ای فراوان اسانس دار است. این گیاه در ایران جزو سبزی های
فریز، گیاهی پایا و خودرو با برگ های باریک و بلند، شاخه های نازک و ریشه های درهم پیچیده و سخت که معمولاً در میان کشتزار، باغچه یا کنار جوی آب می روید، برای مثال از خانه چو رفت بر سر کوی / چون فرزه نشست بر لب جوی (نظامی - لغت نامه - فرزه)
فریز، گیاهی پایا و خودرو با برگ های باریک و بلند، شاخه های نازک و ریشه های درهم پیچیده و سخت که معمولاً در میان کشتزار، باغچه یا کنار جوی آب می روید، برای مِثال از خانه چو رفت بر سر کوی / چون فرزه نشست بر لب جوی (نظامی - لغت نامه - فرزه)
مقابل زنده، انسان یا حیوان که بی جان شده باشد، درگذشته، بی جان، کنایه از بی حس و حرکت، کنایه از نابود شده، کنایه از بسیار شیفته، عاشق، کنایه از خاموش شده، کنایه از خشک، لم یزرع
مقابلِ زنده، انسان یا حیوان که بی جان شده باشد، درگذشته، بی جان، کنایه از بی حس و حرکت، کنایه از نابود شده، کنایه از بسیار شیفته، عاشق، کنایه از خاموش شده، کنایه از خشک، لم یزرع
چیزی که با آن دیوار و سقف را اندود می کنند مانند کاهگل و گچ، برای مثال پنبه به گوش اندر آ کند ز تو ممدوح / پنبه چه گویم که ارزه ریزد و از ریز (سوزنی - ۵۵ حاشیه)
چیزی که با آن دیوار و سقف را اندود می کنند مانندِ کاهگل و گچ، برای مِثال پنبه به گوش اندر آ کند ز تو ممدوح / پنبه چه گویم که ارزه ریزد و از ریز (سوزنی - ۵۵ حاشیه)
محل عبور کشتی ها، راه کوهستانی، پروا، پستا (نوبت) شکاف در زمین پاره ای کالا سبزه ایست در نهایت تری و تازگی و آن در کنار آبها و زمین های نمناک می روید و مفروش بر روی زمین است و مخصوص بزمانی نیست. شاخه های آن دراز و باریک با گرهها و بندهای بسیار و برگ آن بسیار ریز و سرهای آن تند و اندک صلب و گل آن ما بین سرخی و سفیدی است نجم ثیل، هر گونه سبزه علفی نوع چمن
محل عبور کشتی ها، راه کوهستانی، پروا، پستا (نوبت) شکاف در زمین پاره ای کالا سبزه ایست در نهایت تری و تازگی و آن در کنار آبها و زمین های نمناک می روید و مفروش بر روی زمین است و مخصوص بزمانی نیست. شاخه های آن دراز و باریک با گرهها و بندهای بسیار و برگ آن بسیار ریز و سرهای آن تند و اندک صلب و گل آن ما بین سرخی و سفیدی است نجم ثیل، هر گونه سبزه علفی نوع چمن