جدول جو
جدول جو

معنی مرحبا - جستجوی لغت در جدول جو

مرحبا
کلمه ای که برای تحسین به کار می رود، آفرین
تصویری از مرحبا
تصویر مرحبا
فرهنگ فارسی عمید
مرحبا
مرحبا در فارسی افدستا جد از ایزد توام خداونی زان کنم بر تو از دل افدستا (دقیقی) انوشه زجستن مرا رنج و سختی است بهر انوشه کسی کو بمیرد به زهر (فردوسی) (انوشه را نوشین در واژه نامک با بی مرگ و جاوید و خوشا برابر دانسته) خه زه از ادات تحسین است آفرین، زه، آسمان گوید زمین را مرحبا باتوم چون آهن و آهن ربا. (مثنوی) مرحبا. یا مرحبا بک، باسعه و گشایش مصاف شدی خ
فرهنگ لغت هوشیار
مرحبا
((مَ حَ))
آفرین، کلمه ای که در تحسین استعمال می کنند
تصویری از مرحبا
تصویر مرحبا
فرهنگ فارسی معین
مرحبا
آفرین
تصویری از مرحبا
تصویر مرحبا
فرهنگ واژه فارسی سره

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از مربا
تصویر مربا
میوه ای که در شیرۀ شکر پخته شده باشد، پرورش یافته، پرورده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مرحب
تصویر مرحب
مرحبا، کلمه ای که برای تحسین به کار می رود، آفرین
فرهنگ فارسی عمید
فراخی مباد فراخی مباد. یا لامرحبا بهم. فراخی مباد ایشان را. یا لا مرحبا لک ولااهلا. فراخی مبادا ترا و نه اهل (تو) را
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مرحباگو
تصویر مرحباگو
خوشامد گو، با خوشروئی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اهلا و سهلا و مرحبا
تصویر اهلا و سهلا و مرحبا
بازگشتی آمدی خوش آمدی
فرهنگ لغت هوشیار
مرحبا گفتن زه گفتن خه گفتن آفرین گفتن تحسین کردن (در وقت پیش آمدن امری بخوشی و خرمی) : طریق عشق می پویی خرد را الوداعی گو بساط قرب می جویی بلارا مرحبایی زن. (سملمان ساوجی)
فرهنگ لغت هوشیار
مرحبا زدن: با دشمنی که تیر جفا برکمان نهد چون دوستان زدیده و دل مرحبا کنیم. (امیر خسرو)
فرهنگ لغت هوشیار
گفتن مرحبا (مرحبا بک) کسی را تحسین کردن: من از چشم توای ساقی خخراب افتاده ام لیکن بلایی کز حبیب آید هزارش مرحبا گفتم. (حافظ)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مربا
تصویر مربا
هر چیز که در شیره شکر آنرا تربیت کرده پرورش دهند، تربیت شده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مرحب
تصویر مرحب
فراخ شدن، فراخی، بزرگی، گشادی
فرهنگ لغت هوشیار
پی در پی، به ترتیب، پیاپی پشت هم به سامان ونار دیک با ترتیب و نظم، پی در پی پشت سرهم، مرتبا نامه های او بمن میرسید
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مربا
تصویر مربا
((مُ رَ بّ))
تربیت شده، نوعی خوردنی شیرین که از انواع میوه ها یا پوست مرکبات با شکر تهیه می شود
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مرحب
تصویر مرحب
((مَ حَ))
فراخی، سعه، نامی است از نام های مردان
فرهنگ فارسی معین