معنی مرحب
- مرحب((مَ حَ))
- فراخی، سعه، نامی است از نام های مردان
واژههای مرتبط با مرحب
مرحب
- مرحب
- مرحبا، کلمه ای که برای تحسین به کار می رود، آفرین
مرحب
- مرحب
- فراخ شدن، فراخی، بزرگی، گشادی
مرحب
- مرحب
- معروف به مرحب خیبری یکی از سران یهود و رئیس یکی از قلعه های خیبر که در سال هفتم هجرت در جنگ خیبر با علی علیه السلام نبرد کرد و به دست آن حضرت کشته شد:
منم شیردل مرحب خیبری
که با چرخ عار آیدم همسری.
(حملۀ حیدری)
مرکب
- مرکب
- آمیخته، همکرد، دوات، رهوار
مرحبا
- مرحبا
- آفرین
مرتب
- مرتب
- بسامان، سازمند
ترحب
- ترحب
- درود شنیدن
مرجب
- مرجب
- مهیب، معظم، بزرگ، باشکوه
مرقب
- مرقب
- مرقبه، جای دیدبان در بلندی، مرقب
