- مرثن
- بارانخورده
معنی مرثن - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
فوت شدن
درختی با شاخه های راست، دراز، گره دار و محکم که از آن نیزه می سازند
پنجه، چنگال پرندگان شکاری، پنجۀ حیوانات درنده
بی جان شدن، درگذشتن، بدرود زندگی گفتن
کنایه از نابود شدن، از میان رفتن
کنایه از چیزی یا کسی را بسیار دوست داشتن
کنایه از خاموش شدن چراغ یا آتش و مانند آن
کنایه از نابود شدن، از میان رفتن
کنایه از چیزی یا کسی را بسیار دوست داشتن
کنایه از خاموش شدن چراغ یا آتش و مانند آن
از ریشه پارسی رسنگاه بر گردن ستور
درگذشتن، معدوم شدن، نماندن
زغال اخته از گیاهان، درخت زبان گنجشک، نیزه استوار زغال اخته
بینی
لگن، تشت تشت جامه شویی، تغار بزرگ جای شستشوی لباس و غیره، تغار بزرگ، ظرف غذا: امروز دو مرده بیش گیرد مرکن فردا گوید تربی (رختت) از اینجا برکن، (گلستان)
لاوک، تشت، تغار
morrer
sterben
umierać
умирать
помирати
sterven
mourir
morire
মারা যাওয়া