- مراجعت
- بازگشت
معنی مراجعت - جستجوی لغت در جدول جو
- مراجعت
- رجوع کردن، بازگشتن، توبه کردن، بازگشتن به سوی خدا
- مراجعت
- مراجعه، بازگشتن، باز آمدن
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
بازگشت
با هم خوابیدن، همخوابگی
رجوع کردن به کسی یا چیزی
مرافعه: مرافعت پیش قاضی بردیم
شیر دادن
مراجعه و مراجعت در فارسی: باز گشت، سرزدن، باز گردانیدن، زن را به خانه آوردن رجوع کردن، باز گشتن، رجوع، بازگشت. توضیح بمعنی 2 و 4 غالبا مراجعت بکاررود جمع مراجعات، آنست که شاعر در یک مصراع یا یک بیت مطلبی را بطریق پرسش و پاسخ بیاورد سوال و جواب
جمع مراجعه، بازگشت ها سرزدن ها جمع مراجعه: روز بروز مراجعات مردم زیادتر میشود
باهم خوابیدن هم بستر گردیدن، همخوابگی هم بستری
بازیابه ها، بن مایه ها
مرجع ها، محل های بازگشت، جمع واژۀ مرجع
جمع مرجع، محلهای رجوع
((مَ جِ))
فرهنگ فارسی معین
جمع مرجع
مراجع تقلید: مجتهدانی که مردم از آنان در احکام شرعی تقلید کنند
مراجع قانون: منابعی که قوانین از آن ها اقتباس و استنباط شده است
مراجع قانونی: مؤسسات و اداراتی که بر طبق قانون برای مراجعه افراد به منظور تنظیم روابط افراد با هم
مراجع تقلید: مجتهدانی که مردم از آنان در احکام شرعی تقلید کنند
مراجع قانون: منابعی که قوانین از آن ها اقتباس و استنباط شده است
مراجع قانونی: مؤسسات و اداراتی که بر طبق قانون برای مراجعه افراد به منظور تنظیم روابط افراد با هم
رجوع کننده
بازگشتن باز گشتن بر گشتن
تیمار، نگهداری
جمع تراجع
با هم کشتی گرفتن، کشتی گیری
یکدیگر را فریب دادن، خدعه کردن
مانند و شبیه یکدیگر شدن، مشابهت
یکدیگر را یاری دادن، معاونت کردن
با هم خرید و فروش کردن، بیعت کردن
پیروی کردن، در پی کسی رفتن، بدرقه کردن، مسافتی دنبال مسافر یا مهمان رفتن
مدارا کردن با دشمن، پنهان ساختن دشمنی
شتاب کردن، شتافتن، بر یکدیگر پیشی گرفتن
کشتی گرفتن باهم، درصدد فریب و خدعه برآمدن
جمع شدن باهم، جماع کردن، هم بستر شدن با زن
رعایت یکدیگر کردن، نگه داشتن و حفظ کردن چیزی، جریان امری را در نظر گرفتن
اطاعت کردن، فرمان برداری، موافقت کردن در امری
آب دهان، آب لزج که از دهان انسان یا حیوان خارج می شود، آب دهن، بزاق، تف، تفو، خیو، خدو، بفج
نگهبانی کردن، زیر نظر قرار دادن، دیدبانی، نگهبانی، در تصوف توجه کامل داشتن سالک نسبت به حق