طعنه، سرزنش گرز گران، از آلات جنگ که در قدیم به کار می رفته و از چوب و آهن ساخته می شده و سر آن بیضی شکل یا گلوله مانند بوده و آن را بر سر دشمن می زدند، کوپال، گرزه، دبوس، لخت، چماق، سرپاش، عمود، مقمعه
طعنه، سرزنش گُرز گران، از آلات جنگ که در قدیم به کار می رفته و از چوب و آهن ساخته می شده و سر آن بیضی شکل یا گلوله مانند بوده و آن را بر سر دشمن می زدند، کوپال، گُرزِه، دَبوس، لَخت، چُماق، سَرپاش، عَمود، مِقمَعِه
نام یکی از دهستانهای بخش مرکزی شهرستان ساری است که در شمال غربی ساری، در دشت معتدل هوای مرطوبی واقع است و 1800 تن سکنه دارد. آبش از چشمه های محلی تأمین می شود. محصولش برنج، پنبه، صیفی و سبزیجات است. این دهستان از 19 آبادی تشکیل شده و قراء مهم آن عبارتند از شهاب و لیمون و لیلم که برنج آن به خوبی معروف است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
نام یکی از دهستانهای بخش مرکزی شهرستان ساری است که در شمال غربی ساری، در دشت معتدل هوای مرطوبی واقع است و 1800 تن سکنه دارد. آبش از چشمه های محلی تأمین می شود. محصولش برنج، پنبه، صیفی و سبزیجات است. این دهستان از 19 آبادی تشکیل شده و قراء مهم آن عبارتند از شهاب و لیمون و لیلم که برنج آن به خوبی معروف است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
محجوبه در فارسی مونث محجوب: پردگی پرد گین زن پرده نشین، کلون مونث محجوب: زن پرده نشین جمع محجوبات. یا محجوبه احمد. همزه احمد که حرف اول احمد باشد: تخته اول که الف نقش بست بر در محجوبه احمد نشست. (نظامی. مخزن الاسرار)، چوبی که در پس دروازه مینهند
محجوبه در فارسی مونث محجوب: پردگی پرد گین زن پرده نشین، کلون مونث محجوب: زن پرده نشین جمع محجوبات. یا محجوبه احمد. همزه احمد که حرف اول احمد باشد: تخته اول که الف نقش بست بر در محجوبه احمد نشست. (نظامی. مخزن الاسرار)، چوبی که در پس دروازه مینهند
محبوبه در فارسی مونث محبوب بنگرید به محبوب مونث محبوب زنی که مورد محبت مردی واقع شده معشوقه: بگشوده گره ز زلف زر تار محبوبه نیلگون عماری. (دهخدا مجموعه اشعار) جمع محبوبات
محبوبه در فارسی مونث محبوب بنگرید به محبوب مونث محبوب زنی که مورد محبت مردی واقع شده معشوقه: بگشوده گره ز زلف زر تار محبوبه نیلگون عماری. (دهخدا مجموعه اشعار) جمع محبوبات