جدول جو
جدول جو

معنی مخطوبه

مخطوبه
ویژگی زنی که از او خواستگاری شده، خواستگاری شده
تصویری از مخطوبه
تصویر مخطوبه
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با مخطوبه

مخطوبه

مخطوبه
زن خواستگاری کرده شده. (غیاث) (آنندراج) (از ناظم الاطباء). و رجوع به مادۀ قبل شود
لغت نامه دهخدا

مخروبه

مخروبه
مخروبه در فارسی مونث مخروب ویرانه یبات مونث مخروب: بلده مخروبه
مخروبه
فرهنگ لغت هوشیار

مرطوبه

مرطوبه
مرطوبه در فارسی مونث مرطوب: تر نمناک ژفیده مونث مرطوب جمع مرطوبات
فرهنگ لغت هوشیار

مرطوبه

مرطوبه
تأنیث مرطوب. ج، مرطوبات. رجوع به مرطوب شود
لغت نامه دهخدا

مخروبه

مخروبه
هر جای خراب شده و ویران شده و خرابه. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

مخطوب

مخطوب
زن خواستگاری کرده شده. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). زن. (دهار). خطبه کرده شده و خواستگاری کرده شده و در زناشوئی تازیان یکی می گوید: الخاطب خطب و دیگری می گوید: المخطوب نکح. (ناظم الاطباء). و رجوع به خِطب و خِطبه شود
لغت نامه دهخدا