جدول جو
جدول جو

معنی مذوقه - جستجوی لغت در جدول جو

مذوقه
مونث مذوق جمع مذوقات
تصویری از مذوقه
تصویر مذوقه
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از آذوقه
تصویر آذوقه
آزوغه، توشک
فرهنگ واژه فارسی سره
پارسی است آزوغه انبار بند گاه آزوقه نوشته اند توشک غذایی که در سفر با خود دارند توشه، آنچه در خانه از غله و حبوب و مانند آن جمع کنند برای مصرف چند ماه یا یک سال. معمولا این کلمه را بصورت (آذوقه) نویسند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آذوقه
تصویر آذوقه
غذایی که در سفر با خود بردارند، توشه، خواربار که در خانه نگه دارند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مطوقه
تصویر مطوقه
طوق دار، کبوتری که در گردن او طوق باشد مانند فاخته، قمری
فرهنگ فارسی عمید
مطوقه در فارسی: گردن چرخه کبوتر گردن چرخه، دارو دان دراز مونث مطوق. یاکبوتر مطوقه. کبوتری که در گردن او طوقی باشد: قومی کبوتران برسیدند و سر ایشان کبوتری بود که او را مطوقه گفتندی، دسته ای از پرندگان که جزو دسته کبوتران محسوبند و بگردن طوقی دارند مانند فاخته قمری و بعض کبوتران، قاروره بزرگ که گردنی طوق دار داشته باشد
فرهنگ لغت هوشیار
معوقه در فارسی مونث معوق: پس افتاده مونث معوق امور معوقه مسایل معوقه مالیاتهای معوقه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آذوقه
تصویر آذوقه
((قِ))
غذای کم، غذایی که در سفر با خود دارند، توشه، خواربار که در خانه نگه دارند، آزوقه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مطوقه
تصویر مطوقه
((مُ طَ وَّ قَ یا قِ))
کبوتری که در گردن او طوق باشد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مذوق
تصویر مذوق
چشیده چشیده شده چشیده شده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مذوق
تصویر مذوق
((مَ))
چشیده شده
فرهنگ فارسی معین