جدول جو
جدول جو

معنی آذوقه

آذوقه((قِ))
غذای کم، غذایی که در سفر با خود دارند، توشه، خواربار که در خانه نگه دارند، آزوقه
تصویری از آذوقه
تصویر آذوقه
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با آذوقه

آذوقه

آذوقه
پارسی است آزوغه انبار بند گاه آزوقه نوشته اند توشک غذایی که در سفر با خود دارند توشه، آنچه در خانه از غله و حبوب و مانند آن جمع کنند برای مصرف چند ماه یا یک سال. معمولا این کلمه را بصورت (آذوقه) نویسند
فرهنگ لغت هوشیار

آذوقه

آذوقه
غذایی که در سفر با خود بردارند، توشه، خواربار که در خانه نگه دارند
آذوقه
فرهنگ فارسی عمید

آذوقه

آذوقه
بعبری: کسی که خداوند او را یاری میدهد، گویند این لفظ مرخم ’اخزیا’ است و او کاهنی بود که در کتاب نحمیا 11:13 مذکور است و در کتاب اول تواریخ ایام 9:12 یحزیره خوانده شده است. (قاموس کتاب مقدس)
لغت نامه دهخدا

آزوقه

آزوقه
غذایی که در سفر با خود دارند توشه، آنچه در خانه از غله و حبوب و مانند آن جمع کنند برای مصرف چند ماه یا یک سال. معمولا این کلمه را بصورت (آذوقه) نویسند
فرهنگ لغت هوشیار

آزوقه

آزوقه
آذوقه، غذایی که در سفر با خود بردارند، توشه، خواربار که در خانه نگه دارند
آزوقه
فرهنگ فارسی عمید

آزوقه

آزوقه
غذای کم، غذایی که در سفر با خود دارند، توشه، خواربار که در خانه نگه دارند
آزوقه
فرهنگ فارسی معین