که به شدت پیرو و مقلد مد و باب روز باشد. (فرهنگ فارسی معین). پرستندۀ مد. که در قبول مدهای تازه حرص و ولعی دارد. که لباسهای تازه باب شده پوشد. رجوع به مد شود
که به شدت پیرو و مقلد مد و باب روز باشد. (فرهنگ فارسی معین). پرستندۀ مد. که در قبول مدهای تازه حرص و ولعی دارد. که لباسهای تازه باب شده پوشد. رجوع به مُد شود
مدارسه. خواندن. قرائت چیزی: می خواستم که این مکتوب نهان، و خاطر اشرف را از مدارست این فضایح و ممارست این قبایح معاف دارم. (ترجمه تاریخ یمینی ص 69). رجوع به مدارسه شود
مدارسه. خواندن. قرائت چیزی: می خواستم که این مکتوب نهان، و خاطر اشرف را از مدارست این فضایح و ممارست این قبایح معاف دارم. (ترجمه تاریخ یمینی ص 69). رجوع به مدارسه شود