معنی مدالست - فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با مدالست
مدالست
- مدالست
- یکدیگر را فریب دادن فریفتن، ستم کردن، فریفتکاری، جور ستم
فرهنگ لغت هوشیار
مدالست
- مدالست
- مدالسه. (فرهنگ فارسی معین). رجوع به مدالسه شود
لغت نامه دهخدا
مدالسه
- مدالسه
- مدالست و مدالسه در فارسی همفریبی، ستمکاری یکدیگر را فریب دادن فریفتن، ستم کردن، فریفتکاری، جور ستم
فرهنگ لغت هوشیار