جدول جو
جدول جو

معنی مدوش - جستجوی لغت در جدول جو

مدوش
(مَدْ وَ)
متحیر. (از متن اللغه). نعت است از دوش. رجوع به دوش شود
لغت نامه دهخدا
مدوش
(شَ کَءْ)
کم دادن. (از منتهی الارب). کم عطا کردن. مدش. (از متن اللغه)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از مهوش
تصویر مهوش
(دخترانه)
مثال ماه، زیبایی، مانند ماه، بسیار زیبا
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از منوش
تصویر منوش
(پسرانه)
نام پسر پشنگ و نوه دختری ایرج از پادشاه پیشدادی، نام یکی از ناموران قدیم که امروزه در اوستا اسمی از او نیست، از شخصیتهای شاهنامه
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از مدور
تصویر مدور
گرد، دایره مانند، در ادبیات در فن بدیع یک مصراع از شعر که می توان آن را به شکل دایره نوشته و از هر کلمه شروع به خواندن کرد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مدون
تصویر مدون
فراهم آورده شده، جمع آوری شده، ویژگی اشعار و مطالبی که جمع آوری کرده باشند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مدهوش
تصویر مدهوش
سرگشته، سرگردان، گیج، متحیر، بیهوش
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مشوش
تصویر مشوش
درهم، شوریده، پریشان، آشفته، نامرتب
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مخدوش
تصویر مخدوش
خراشیده شده، خدشه دار، کنایه از معیوب، نامنسجم
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مهوش
تصویر مهوش
ماه مانند، خوشگل و زیبا مانند ماه، ماهرو، ماهرخ
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مدهش
تصویر مدهش
چیزی که باعث سرگشتگی و حیرت می شود، دهشت آور، حیرت انگیز
فرهنگ فارسی عمید
نوعی جاندار مرجانی متحرک شبیه چتر دسته کوتاه که چند بازوی دراز از آن آویزان است، چتر دریایی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مهوش
تصویر مهوش
مانند ماه، ماه وش، خوب صورت و زیبا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مموش
تصویر مموش
فکلی قرتی ژیگولو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مشوش
تصویر مشوش
پریشان کننده، آمیزنده و آشفته آرزومند کننده، تشویق کننده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مروش
تصویر مروش
جمع مرش، خراش ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مدور
تصویر مدور
آنکه دور می گرداند
فرهنگ لغت هوشیار
فرانسوی چتر دریایی اروس دریا هر یک از جانورانی که عمل تولید مثل را در کلنی هیدوئید که جزو شاخه کیسه تنان هستند بعهده دارند. مدوزها ابتدا بروی پایه های کلنی یک هیدورئید بوجود میایند ولی پس از تکامل زندگی آزاد و پلاژیکی را شروع میکنند. شکل خارجی این جانوران شبیه یک چتر است و بهمین جهت آنها را چتر دریایی نیز مینامند حرکت مدوز بواسطه جهش های متوالی که بانقباضات چتر مربوط است انجام میگیرد، رده ای از کیسه تنان که بحالت آزاد میزیند و جزو رده سیفوزوئرها یا آکالف ها میباشند. این جانوران نیز شبیه چترند وسابقا آنها را با مدوز هیدروئیدها اشتباه میکردند ولی مدوزهای اخیر (یعنی آکالف ها) از مدوز هیدوئیدها بسیار بزرگترند و حتی جنسهایی از آنها مشاهده شده که قطر چترشان بالغ بر 5، 2 متر بوده است در حالیکه مدوز هیدروئیدها 1 تا 2 سانتیمتر بیشتر قطر ندارند چتر دریایی عروس دریایی
فرهنگ لغت هوشیار
از ریشه پارسی پهلوی دوالدار دارای دوال دوال دار، ظاهرا قماش کناره دار و مطرز و سجیف دار است (باستعاره از دوال چرم) : مدول یکی اطلس با نژاد بر آمد بگل گون والاچو باد. (نظام قاری)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مدون
تصویر مدون
فراهم آورده شده، جمع آوری شده، تدوین شده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مدهش
تصویر مدهش
شگفت آور، هاژیگر (هاژی حیرت) در دهشت اندازنده دهشت آور حیرت آور
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مدهوش
تصویر مدهوش
متحیر، سراسیمه، حیران، مست، تدوین شده
فرهنگ لغت هوشیار
خراشیده خراشدار خراشیده شده، بد اندیشیده، دستکاری شده خراشیده شده خراش برداشته، وسوسه کرده شده، تصرف شده (جملات و عبارات یک نوشته)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مهوش
تصویر مهوش
((مَ وَ))
زیبا، مانند ماه زیبا
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مموش
تصویر مموش
((مَ))
فکلی، ژیگولو
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مشوش
تصویر مشوش
((مُ شَ وَّ))
آشفته، پریشان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مدور
تصویر مدور
((مُ دَ وَّ))
گرد، دایره ای
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مدون
تصویر مدون
((مُ دَ وَّ))
تدوین شده، گردآورده شده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مدهش
تصویر مدهش
((مُ هِ))
وحشت آور، هراسناک
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مدهوش
تصویر مدهوش
((مَ))
بیهوش، سرگشته
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مخدوش
تصویر مخدوش
((مَ))
خراشیده شده، خدشه دار شده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ددوش
تصویر ددوش
حیوانی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از مشوش
تصویر مشوش
Garbled
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از مشوش
تصویر مشوش
incompreensível
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از مشوش
تصویر مشوش
unverständlich
دیکشنری فارسی به آلمانی