جدول جو
جدول جو

معنی مدنیت - جستجوی لغت در جدول جو

مدنیت
شهر نشینی، تمدن
تصویری از مدنیت
تصویر مدنیت
فرهنگ لغت هوشیار
مدنیت
((مَ دَ یَّ))
شهر نشینی، تمدن
تصویری از مدنیت
تصویر مدنیت
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بدنیت
تصویر بدنیت
بداندیش
فرهنگ لغت هوشیار
عالم لدنیت. عالم الوهیت جهان لدنی: ... و اگر چ بهره من از عالم لدنیت علمی زیادت نیامدست... اما از علم آن قدر تخصیص یافته ام که از سوال و جواب او در نمانم
فرهنگ لغت هوشیار
مدنیه در فارسی مونث مدنی: شهر نشینی شهر گرایی، شهری مونث مدنی یا تعلیمات مدنی. تعلیمات مدنی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بدنیت
تصویر بدنیت
بداندیش، بدخواه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از منیت
تصویر منیت
اجل، مرگ، املای دیگر واژۀ منیّة
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مدنی
تصویر مدنی
مربوط به جامعۀ متمدن، مربوط به تمدن، مربوط به مدینه، شهری در عربستان، از مردم مدینه، مقابل مکی، ویژگی سوره هایی از قران که در مدینه نازل شده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مدنی
تصویر مدنی
شهری، قراری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از منیت
تصویر منیت
خواهش، آرزو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مدنی
تصویر مدنی
((مَ دَ یّ))
شهرنشین، آیاتی که در مدینه بر پیامبر نازل شد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از منیت
تصویر منیت
((مَ یَّ))
غرور، خودبینی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از منیت
تصویر منیت
((مَ نِ یَّ))
اجل، مرگ، سرنوشت
فرهنگ فارسی معین
تصویری از منیت
تصویر منیت
آرزو، خواهش
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مدنی
تصویر مدنی
Civil, Civilized, Civically
دیکشنری فارسی به انگلیسی
civilmente, civil, civilizado
دیکشنری فارسی به پرتغالی
cywilnie, cywilny, cywilizowany
دیکشنری فارسی به لهستانی
граждански , гражданский , цивилизованный
دیکشنری فارسی به روسی
цивільно , цивільний , цивілізований
دیکشنری فارسی به اوکراینی
civiel, geciviliseerd
دیکشنری فارسی به هلندی
cívicamente, civil, civilizado
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
civiquement, civil, civilisé
دیکشنری فارسی به فرانسوی
civilmente, civile, civilizzato
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
नागरिक रूप से , नागरिक , सभ्य
دیکشنری فارسی به هندی
secara sipil, sipil, beradab
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
medeni olarak, medeni, medeniyetli
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
시민적으로 , 시민의 , 문명화된
دیکشنری فارسی به کره ای
באופן אזרחי , אזרחי , מתורבת
دیکشنری فارسی به عبری
公民地 , 民事的 , 文明的
دیکشنری فارسی به چینی
市民的に , 市民の , 文明的
دیکشنری فارسی به ژاپنی
kwa kijamii, raia, ustaaridi
دیکشنری فارسی به سواحیلی
อย่างพลเมือง , พลเมือง , เจริญแล้ว
دیکشنری فارسی به تایلندی
নাগরিকভাবে , নাগরিক , সভ্য
دیکشنری فارسی به بنگالی
شہری طور پر , شہری , مہذب
دیکشنری فارسی به اردو